باسلام اینجانب علی ظاهری عبده وند مدیر عامل موسسه آوای نیک سعادت ومدیر این سایت میباشم.موسسه ما در راستای دفاع از حقوق شهروندی در سطح شهرستان اهواز مشغول به فعالیت هستیم و دست یکایک شما عزیزان را برای در کنار ما بودن میفشاریم ،برای آموزش حقوق شهروندی به لینک تلگرام ما بپیوندید که دررپایین صفحه آمده وبرای پیوستن به ما نام ونام خانوادگی خود را به شماره واتس آپ زیر ارسال کنید 09306870300

اگر به یک وب سایت یا فروشگاه رایگان با فضای نامحدود و امکانات فراوان نیاز دارید بی درنگ دکمه زیر را کلیک نمایید.

ایجاد وب سایت یا
فروشگاه حرفه ای رایگان

اشتراک در خبرنامه

جهت عضویت در خبرنامه لطفا ایمیل خود را ثبت نمائید

Captcha

ویراژ مشکلات در چهارمین جاده زیبای جهان؛ امدادرسانی جا ماند


گروه استان‌ها - ساره نوری: متوجه شده درباره وضعیت جاده و مشکلات اهالی این محور پرتردد تحقیق می‌کنم، صدایش را می‌شنوم، از دوروبری‌هایش می‌پرسد این خانم خبرنگار است؟ خودش را به من می‌رساند، می‌پرسد؛ صدای ما را مسئولان خواهند شنید؟ ادامه می‌دهد؛ می‌دانید چه عذابی می‌کشیم، مگر گناه کرده‌ایم که اینجا به دنیا آمده‌ایم، مگر گناه کرده‌ایم که نمی‌خواهیم به شهر برویم و می‌خواهیم در روستای اجدادی‌مان بمانیم، می‌دانید جاده یک‌طرفه می‌شود ما عزا می‌گیریم، خسته شده‌ایم.

دل‌ پُری دارد، پشت سر هم گلایه می‌کند و هر از چندگاهی به افراد دور برش که مثل او شاکی هستند نگاهی می‌کند و با علامت دست و سر از آن‌ها می‌خواهد که وی را همراهی کنند.

این روستایی ادامه می‌دهد: خانم شما سیل روستای «سیجان» را به یاد دارید، همان سیلی که جان هشت نفر را گرفت، چند روز دیگر دومین سالگرد آن‌ها است.

یادتان آمد، در آن روز سیاه هم جاده یک‌طرفه بود، با بدبختی خودمان را به روستا رساندیم، سیل همه‌جا را خراب کرده بود، خانه‌ها پر از گِل شده بود آن روز هم امدادرسانی با مشکل مواجه شد، چرا؟ چون جاده یک‌طرفه بود!

یادم می‌آید، بیست و هشتم تیرماه سال ۹۴ بود که سیل روزگار اهالی روستای سیجان را سیاه کرد و در چشم برهم زدنی خیابان‌ها و کوچه‌های روستا را درهم نوردید و فاجعه‌ای غم‌انگیز به وجود آمد.

محور کرج - چالوس همان محوری است که هر هفته برای مسافران ازجمله پایتخت‌نشینان یک‌طرفه می‌شود تا به‌راحتی پس از مسافرت به سواحل شمالی به خانه‌هایشان بازگردندپیرمرد ادامه می‌دهد: خانم آن موقع هم گفتند بودجه نداشتیم و سیل آمد خانه مردم را خراب کرد، البته برخی مردم هم خود مقصر بودند، کمی نزدیک‌تر می‌آید و با صدای بلندتر از من می‌پرسد، چرا همیشه دلیل حادثه‌های این‌چنینی را بی‌پولی اعلام می‌کنند؟

در همین فاصله کوتاه کلی سؤال از من پرسیده است، آن‌قدر ناراحت و عصبانی است که حتی اجازه نداده بگویم، سوژه‌ای که مرا به اینجا کشانده چیز دیگری است. کمی آرام می‌شود و می‌نشیند، به او می‌گویم پدرجان سیل سیجان را خوب به یاد دارم و حتی چند روز پس از حادثه به آنجا رفته‌ام ولی در حال حاضر می‌خواهم بدانم اهالی درباره کمبود تجهیزات ایمنی ازجمله تجهیزات آتش‌نشانی چه نظری دارند، حرفم تمام نشده از جا برمی‌خیزد، عصبانی‌تر می‌شود و به‌یک‌باره می‌گوید، آتش‌سوزی، تجهیزات، دخترم دل ما خون است.

اینجا محور کرج – چالوس، ورودی روستای «تکیه سپه‌سالار» و این تنها گوشه‌ای از درد دل اهالی است. محور کرج - چالوس همان محوری است که هر هفته برای مسافران ازجمله پایتخت‌نشینان یک‌طرفه می‌شود تا به‌راحتی پس از مسافرت به سواحل شمالی به خانه‌هایشان بازگردند.

همان محوری که در زمستان‌ها با برف و بهمن عرصه را بر اهالی تنگ می‌کند، همان محوری که همیشه خبرساز است خبرهایی از نوع حادثه، همین چند روز پیش بود که تصادف در تونل کندوان حادثه تلخ و دل‌خراشی را رقم زد.

وجود یک ایستگاه آتش‌نشانی در جاده چالوس(البرز)

چهاردهم تیرماه خبری مخابره شد که حاکی از سوختن دو تن از هم‌وطنانمان در خودروی پراید بود. دو تن زنده‌زنده در آتش سوختند و شاید اگر امکانات و تجهیزات آتش‌نشانی در نزدیکی محل حادثه بود، این اتفاق نمی‌افتاد.

سرهنگ رضا معظمی گودرزی رئیس پلیس‌راه استان البرز در گفتگو با خبرنگار مهر، گفت: چهاردهم تیرماه براثر برخورد دو دستگاه خودروی سواری پراید و سوناتا در تونل کندوان دو نفر جان خود را از دست دادند.

وی با اشاره به شدت حادثه، ابراز تأسف کرد و گفت: سرنشینانش خودرو در آتش سوختند.

پس‌ازاین حادثه و انتشار تصاویر دل‌خراش با واکنش‌های کاربران البرزی مواجه شدیم که از ضعف زیرساخت‌های ایمنی در این محور به‌شدت انتقاد می‌کردند و بسیاری می‌گفتند اگر در نزدیکی تونل کندوان ایستگاه آتش‌نشانی وجود داشت این حادثه منجر به مرگ دو نفر نمی‌شد.

پیگیری این سوژه ما را به این محور کشانده است، مسئول امور شوراها و دهیاری بخشداری آسارا پاسخگوی سؤالاتمان شد و در پاسخ به این پرسش که چند ایستگاه آتش‌نشانی در این محور(محدوده استحفاظی استان البرز) مستقر است، گفت: یک ایستگاه در شهر آسارا یعنی ۳۵ کیلومتری محور و یک ماشین آتش‌نشانی در محدوده «آدران» مستقر است.

مصوباتی که در اجرا لنگ می‌زند

آقای امیر به کمبود شدید تجهیزات ایمنی به‌ویژه تجهیزات آتش‌نشانی در محور پرتردد کرج – چالوس اشاره کرد و گفت: یک‌طرفه شدن جاده چالوس در ایام تعطیل تبدیل به کابوس شده و کمبود تجهیزات ایمنی به وحشتناکی‌اش اضافه می‌کند.

وی به مصوباتی اشاره کرد که قرار بود بخشی از کمبود تجهیزات ایمنی در این محور شلوغ را برطرف کند مصوباتی که در حوزه اجرا لنگ می‌زند.

به گفته امیر در شورای مدیریت بحران استان مقررشده بود در محدوده کندوان یعنی در آخرین نقطه از حوزه استحفاظی استان البرز تیمی همراه با تجهیزات و ماشین آتش‌نشانی مستقر شوند که در مواقع یک‌طرفه شدن جاده به کمک حادثه دیدگان بشتابند، تیمی متشکل از هلال‌احمر، آتش‌نشانی و دیگر عوامل امدادی، این تیم گویا سال گذشته در محدوده کندوان مستقر می‌شده ولی در سال جاری خبری از استقرار تیم امدادی در محدوده یادشده نیست.

وی به مصوبه دیگر اشاره کرد که هرگز اجرانشده است و گفت: در شورای مدیریت بحران استان مقررشده بود در سه دهستان بخش آسارا یعنی آدران، نسا و آسارا سوله‌های مدیریت بحران مستقر شود تا در مواقع لزوم به حادثه دیدگان امدادرسانی کند، این مصوبه نیز هنوز اجرانشده است.

مسئول امور شوراها و دهیاری بخشداری آسارا در ادامه با تأکید بر اینکه وقتی حادثه‌ای رخ می‌دهد از دستگاه‌های بسیاری تماس می‌گیرند و گزارش می‌خواهند، گفت: گزارش حادثه وقتی تجهیزات ایمنی درست‌وحسابی وجود ندارد به چه دردی می‌خورد.

وی به حادثه آتش‌سوزی که چند روز گذشته دریکی از روستاهای محور به وقوع پیوست اشاره کرد و گفت: مردم به کمک عوامل آتش‌نشانی آسارا این حادثه را مدیریت کردند ولی با دستان خالی و به قولی باید گفت مردم با بیل و هر آنچه وجود داشت آتش‌سوزی را مهار کردند.

هر وقت دست یاری به‌سوی مدیریت بحران دراز کردیم دستمان را رد کردندامیر با اشاره به اینکه مصوبات گویا در حد حرف باقی‌مانده است، گفت: این در حالی است که محور کوهستانی کرج – چالوس با انواع مخاطرات طبیعی از قبیل رانش و ریزش کوه، سیل، آتش‌سوزی و غیره مواجه است و روزانه حوادث زیادی در این محور توریستی به وقوع می‌پیوندد.

اما شنیدن صحبت های سرپرست آتش‌نشانی و خدمات ایمنی شهرداری آسارا ضروری به نظر می رسد، مهدی آسرایی در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به استقرار یک ایستگاه آتش‌نشانی در محور کرج – چالوس، گفت: یک دستگاه ماشین آتش‌نشانی در روستای آدران مستقر است یعنی با یک ایستگاه و یک ماشین باید حوادث این محور پرتردد را مدیریت کنیم.

آسرایی ضمن انتقاد از مدیریت بحران استان البرز، اظهار کرد: هر وقت دست یاری به‌سوی مدیریت بحران دراز کردیم دستمان را رد کردند.

وی با تأکید بر اینکه مدت‌زمان رسیدن ماشین آتش‌نشانی به محل حادثه بین سه تا پنج دقیقه است، گفت: این در حالی است که از بیلقان تا کندوان ۸۰ کیلومتر راه است و در سایه کمبود تجهیزات و ایستگاه‌های آتش‌نشانی این زمان برای ما به ۴۰ دقیقه هم می‌رسد.

سرپرست آتش‌نشانی و خدمات ایمنی شهرداری آسارا با اشاره به بافت‌های فرسوده برخی از روستاهای محور چالوس، گفت: بافت برخی روستاها اجازه ورود دوچرخه به کوچه‌ها را نمی‌دهد حال ببینید با ماشین‌های عملیات باید چه سختی را تحمل‌کنیم.

اکنون که تجهیزات مناسبی نداریم مسئولی نمی‌گوید چرا تجهیزات ندارید وقتی حادثه‌ای به وقوع می‌پیوندند همه ما را بازخواست می‌کنند

آسرایی با اشاره به اینکه در برخی مواقع باید آب را با ۲۰ متر لوله به محل حادثه برسانیم، گفت: هنگامی‌که جاده یک‌طرفه است با زحمت فراوان و اسکورت پلیس به محل حادثه می‌رویم و در صورت دیر رسیدن باید شاهد واکنش عصبی اهالی باشیم که البته حق‌دارند.

وی بابیان اینکه در شهر کرج ۱۶ ایستگاه آتش‌نشانی وجود دارد، گفت: همکارانمان در کرج در مدت‌زمان سه تا پنج دقیقه به محل حادثه می‌رسند، این در حالی است که ما در محور کرج – چالوس برای رسیدن به برخی روستاها با مشکل مواجهیم.

سرپرست آتش‌نشانی و خدمات ایمنی شهرداری آسارا با تأکید بر اینکه حوادث جاده چالوس را به جان می‌خریم، گفت: اکنون که تجهیزات مناسبی نداریم مسئولی نمی‌گوید چرا تجهیزات ندارید وقتی حادثه‌ای به وقوع می‌پیوندند همه ما را بازخواست می‌کنند.

آسرایی با اشاره به اینکه حوادث احتمالی در ابتدای جاده چالوس را ایستگاه‌های آتش‌نشانی کرج پوشش می‌دهند، گفت: یک‌طرفه شدن محور کرج – چالوس به کابوس اهالی تبدیل شده است. در سایه این استرس‌ها باید از حقوق مردم دفاع کرد، مردم حق‌دارند در مواقع حساس و وقوع حوادث انتظار بهترین خدمات را داشته باشند.

وی اضافه کرد: در تنها ایستگاه آتش‌نشانی محور چالوس (حوزه استحفاظی استان البرز) هر شیفت دونیروی انسانی خدمات ارائه می‌کند، شهرداری آسارا بودجه کافی برای استخدام نیروی بیشتر را ندارد حالا خودتان حساب کنید در هر حادثه این دو نفر باید به‌اندازه سه نفر کار کنند بنا براین طبیعی است که با مشکلات بیشتری مواجه شویم.

یک‌طرفه شدن جاده بر همه فعالیت‌های اهالی سایه می‌افکند، به داد اهالی روستاهای محور کرج – چالوس برسیدسرپرست آتش‌نشانی و خدمات ایمنی شهرداری آسارا با اشاره به‌ضرورت استقرار ایستگاه آتش‌نشانی در محدوده آدران، گفت: جالب است بدانید که در محدوده روستای نسا پمپ‌بنزین مستقر است درحالی‌که ایستگاه آتش‌نشانی در این محدوده مستقر نیست و این یعنی عمق فاجعه.

آسرایی به نامه‌نگاری‌های متعدد به استانداری البرز، فرمانداری کرج و بخشداری آسارا اشاره کرد و گفت: برای تأمین تجهیزات موردنیاز و استقرار ایستگاه‌های آتش‌نشانی در محور کرج – چالوس مکاتبات بسیاری انجام‌شده است ولی هنوز جوابی دریافت نکرده‌ایم.

وی خطاب به استاندار البرز، فرماندار کرج، بخشدار آسارا و اعضای شورای مدیریت بحران استان، گفت: تردد در این جاده ملی بالا است وقتی تعطیلات فرامی‌رسد مردم با مشکلات ریزودرشتی مواجه هستند و یک‌طرفه شدن جاده بر همه فعالیت‌های اهالی سایه می‌افکند، به داد اهالی روستاهای محور کرج – چالوس برسید.

فعالیت تنها یک ایستگاه آتش‌نشانی

سرپرست آتش‌نشانی و خدمات ایمنی شهرداری آسارا تأکید کرد: طبق استانداردهای موجود باید در محور کرج – چالوس (حوزه استحفاظی استان البرز) سه ایستگاه آتش‌نشانی مستقر باشد درحالی‌که با یک ایستگاه در حال خدمات‌دهی هستیم.

پس از مصاحبه با سرپرست آتش‌نشانی و خدمات ایمنی شهرداری آسارا کلی سؤال به ذهنم خطور می‌کند، سؤالاتی که پاسخشان می‌تواند بخش پایانی این گزارش باشد، اینکه چرا مصوبات شورای بحران اجرانشده است، چرا سوله‌های بحران در محوری بااین‌همه بلایایی طبیعی مستقر نشده است، برای دریافت پاسخ این دو پرسش و پرسش‌های دیگر تلاشم برای ارتباط با استانداری البرز و اداره کل مدیریت بحران بی‌نتیجه‌ای می‌ماند.

به یاد گله‌های اهالی می‌افتام که می‌گفتند، ما نمی‌خواهیم وقتی اتفاقی افتاد مسئولان به سراغمان بیایند و فقط همدردی کنند. بودجه اختصاص دهند تا این محور مجهز به امکانات ایمنی بیشتری شود.

راست هم می‌گویند مدت‌هاست باب شده به‌محض وقوع واقعه مسئولان با بالگرد هم شده خود را به محل حادثه می‌رسانند و ضمن ابراز همدردی با مردم، از منطقه بازدید می‌کنند، خوب چه‌کاری است درد را ببینیم و به فکر درمان نباشیم!

 

ویراژ مشکلات در چهارمین جاده زیبای جهان؛ امدادرسانی جا ماند
انتشار : ۱۸ تیر ۱۳۹۶

مصرف قرص روغن ماهی بعد از حمله قلبی مفید است


طبق توصیه جدید انجمن قلب آمریکا، بهتر است پزشکان برای بازماندگان حمله قلبی و بیماران مبتلا به نارسایی قلبی مزمن قرص های روغن ماهی تجویز نمایند.

دکتر«دیوید سیسکوویک» سرپرست تیم تحقیق، در این باره تاکید می کند که مکمل ها نمی توانند برای پیشگیری از مشکلات قلبی در وهله نخست تجویز شوند. دلیل آن این است که هیچ آزمایش بالینی مربوط به آزمایش تاثیر روغن ماهی در افراد سالم بدون بیماری قلبی انجام نشده است.

روغن ماهی سرشار از اسیدهای چرب اُمگا-۳ هست که به طورکلی برای سلامت قلب مفید تلقی می شود. ماهی های چرب نظیر سالمون، تن و ماهی خال مخالی، از منابع خوب این اسیدچرب هستند اما اکثر افراد به سوی مصرف مکمل ها روی می آورند.

توصیه های جدید مبتنی بر بررسی ۱۵ آزمایش بالینی است که تاثیرات روغن ماهی را بر سلامت قلب آزمایش کرده بودند. برخی مطالعات قبل از سال ۲۰۰۲ نشان داده بودند که روغن ماهی موجب کاهش خطر مرگ بیماران حمله قلبی یا سکته تا حدود ۱۵ درصد می شود.

در مجموع مشخص شد که بیماران مصرف کننده روغن ماهی ۸ درصد کمتر در معرض خطر بستری شدن در بیمارستان یا مرگ در طول ۴ سال بودند.

به گفته سیسکوویک، شواهد نشان می دهد فایده روغن ماهی به خاطر پیشگیری از تشکیل پلاک های مسدودکننده عروق و کاهش حمله قلبی نیست بلکه روغن ماهی ریسک اختلال ریتم قلب را کاهش می دهد

مصرف قرص روغن ماهی بعد از حمله قلبی مفید است
انتشار : ۱۸ تیر ۱۳۹۶

ارتباط مصرف زیاد مواد قندی در بارداری و ابتلا به آسم


محققان با مطالعه بیش از ۹۰۰۰ جفت مادر و فرزند در بریتانیا دریافتند کودکان متولدشده از ۲۰ درصد مادران با بالاترین میزان مصرف قند در دوره بارداری ۳۸ درصد بیشتر در معرض ابتلا به آلرژی تا سن ۷ سالگی و ۷۳ درصد بیشتر مبتلا به دو یا چند آلرژی بودند.

کودکان در سن ۷ سالگی از لحاظ آلرژی های شایع نظیر گرد و غبار، گربه و چمن مورد ارزیابی قرار گرفتند.

محققان دریافتند در مقایسه با کودکان متولدشده از زنان در گروه کمترین مصرف مواد قندی، این کودکان دو برابر بیشتر در معرض ابتلا به آسم آلرژیک بودند.

سیف شاهین، سرپرست تیم تحقیق در دانشگاه کوئین مری، در این باره می گوید: «ما نمی توانیم بگوییم که قطعا مصرف بالای قند توسط مادران در دوره بارداری موجب ایجاد آلرژی و آسم آلرژیک در نوزادشان می شود.»

محققان تاکید دارند برای تایید این رابطه نیاز به مطالعات بیشتری است

ارتباط مصرف زیاد مواد قندی در بارداری و ابتلا به آسم
انتشار : ۱۸ تیر ۱۳۹۶

اشک‌ها و لبخندها بر فراز دکل‌های برق/ حقمان پیکرهای سوخته نیست


گلوگاه شهری است که از آن به‌عنوان «دکل بندان» ایران یاد می‌شود و بیکاری و نیاز معیشتی جوانان را به سمت این حرفه پرحادثه سوق داده است؛ اما این مردان آهنین در میان انبوه مشکلات فراموش‌شده‌اند.

خبرگزاری مهر- گروه استان‌ها: هر بار که از دکل برق بالا می‌رود، انگار نبردی را آغاز می‌کند؛ نبردی میان نور و ظلمت! روشنایی که گاه به قیمت جان، حاصل می‌شود و چشمان نگران مادری به اشکی همیشگی می‌نشیند، همسری که رنج تنهایی بر سختی گذران زندگی‌اش افزوده و هراس کودکی، گرفتار شب‌های پُرغم یتیمی می‌شود.

این زندگی یک دکل بند است؛ قهرمان مبارزه‌ای که دستاورد پیروزی‌اش نیز، یک زندگی پر هول و خطر، درآمدی ناچیز و آینده‌ای مبهم و نامطمئن است.

دکل بندی حرفه‌ای است که با شهر گلوگاه پیوندی عجیب دارد و به جرأت می‌توان گفت که بیشتر دکل بندان کشور از این شهر برخاسته‌اند؛ سال‌هاست که تنها مسیر رزق حلال بسیاری از جوانان این شهر، از مسیر پُرمخاطره دکل بندی می‌گذرد، اشتغالی کم‌درآمد، ناایمن و پرخطر که پایان‌بخش زندگی جوانان این شهر شده و نگرانی مادران، تنهایی همسران و هراس کودکان گلوگاهی، نسل به نسل منتقل می‌شود.

طعم غربت و مرارت

هرروز در گوشه‌ای از این سرزمین پهناور، بر بلندای دکل‌هایی که در دشت‌های وسیع یا کوهستان‌های سرسخت، قد می‌کشند، دکل بندان طعم غربت را همراه با مرارت‌های بی‌شمار می‌چشند.

بیکاری و نیاز معیشتی مهم‌ترین عاملی است که جوانان گلوگاهی را به سمت این حرفه می‌کشاند؛ سختی نیاز مالی، آن‌ها را وادار به پذیرش سختی‌ها و مخاطرات این حرفه می‌کند

بیکاری و نیاز معیشتی مهم‌ترین عاملی است که جوانان گلوگاهی را به سمت این حرفه می‌کشاند؛ نیاز مالی، آن‌ها را وادار به پذیرش سختی‌ها و مخاطرات این حرفه می‌کند، حرفه‌ای که نه ایمنی دارد، نه درآمد مناسب و نه آینده‌ای مطمئن... حتی صنفی هم برای حمایتشان وجود ندارد.

پنج فرزند دارد اما هنوز هم که از فرزندش حرف می‌زند، داغش تازه است، مگر می‌شود که داغ مرگ فرزند کمرنگ شود؟

نگاهش غمی تمام‌نشدنی دارد، فرزند جوانش را بر اثر دکل بندی ازدست‌داده و فرزند دیگرش نیز در همین حرفه مشغول است، می‌گوید: مسئولان وعده می‌دهند اما تاکنون عملی نشده و نمی‌دانند این ما هستیم که به خاطر فرزندانمان هرروز می‌میریم وزنده می‌شویم.

این مادر داغ‌دیده می‌گوید: پیمانکاران نیز تنها به فکر سود خودشان بوده و این فرزندان ما هستند که در سخت‌ترین شرایط و با حقوق کم‌ کار می‌کنند و جانشان نیز در امان نیست.

وی در رابطه با فرزند دیگرش که هنوز در این شغل کار می‌کند، می‌گوید: هرچند دوری از فرزند سخت است اما اگر لااقل، اطمینان داشتیم که جانشان درخطر نیست، خاطرمان کمی آسوده بود، اکنون تا هر بار که زنگ بزند و خبر سلامتی‌اش را بشنوم، نگرانم و دلم پر از آشوب است.

نه ایمنی داریم و نه درآمد

۲۳ سال دارد و یکی از دکل بندان گلوگاهی است که انتخاب این شغل را انتخابی از سر ناچاری می‌داند و می‌گوید: بعد از اتمام سربازی به خاطر نبود شغل دیگری وارد این حرفه شده است. وی می‌گوید: باوجود مخاطراتی که هرلحظه در این شغل ما را تهدید می‌کند اما از حداقل‌های مزایا نیز محروم هستیم، نه ایمنی داریم و نه درآمد مناسبی که دلمان به آن خوش باشد.

دکل بند دیگر گلوگاهی می‌گوید: برای لقمه‌ای نان به دورافتاده‌ترین نقاط ایران می‌رویم و حتی صنفی هم نداریم که برای مطالبات به‌حقمان از ما دفاع کند، در کنار مشقت و خطرناک بودن این کار، نگران دریافت حقوق خود نیز باید باشیم، حقوقی که با توجه به شرایط کاری ما و در مقایسه با حقوق همین شغل در دیگر کشورها بسیار ناچیز است و بسیاری از ما حتی بیمه هم نیستیم.

هنوز آفتاب شعله‌هایش را بر زمین نگسترانده، مردان آهنین با دنیایی از امید و آرزو دست‌به‌کار شده و با حداقل امکاناتی که برای سرهم کردن دکل‌های بزرگ برق و مخابرات در اختیاردارند روانه محل کار می‌شوند سال‌هاست شهرستان گلوگاه به دلیل محدودیت‌های فراوان از بیکاری و عدم اشتغال برای جوانان رنج می‌برد و شهروندان با مشکلات فراوانی درزمینهٔ اشتغال، دست‌وپنجه نرم می‌کنند و عدم ایجاد اشتغال، بیکاری و فقر، ساکنان این مناطق را ناگزیر به روی آوردن به شغل پرخطر «دکل بندی» کرده است.

«دکل»، این اسکلت فلزی سال‌ها است که میهمان گلوگاهی‌ها به‌عنوان شغل اول و آخر است و نام مردان شجاع گلوگاه با دکل بندی و ساخت این اسکلت‌های فلزی آسمان‌خراش عجین شده و کابوس شب و روزشان از طناب مرگی که از دکل‌های آسمان‌خراش برق و مخابرات آویزان است تا نقاشی‌های کودکانه فرزندانشان از دکل‌های بزرگ، همه و همه بیانگر محرومیتی است که در این منطقه از کشور در استان مازندران هویدا است.

هنوز آفتاب شعله‌هایش را بر زمین نگسترانده، مردان آهنین با دنیایی از امید و آرزو دست‌به‌کار شده و با حداقل امکاناتی که برای سرهم کردن دکل‌های بزرگ برق و مخابرات در اختیاردارند روانه محل کار می‌شوند.

گرما و سرما برایشان همراه همیشگی است و گرمای ۵۰ درجه جنوب و سرمای طاقت‌فرسای کوهستان‌های سرد کشور برای او که نانش را در دکل بندی جستجو می‌کند فرقی ندارد؛ هدفش در کنار همه مشقت‌های این کار سخت و طاقت‌فرسا، به دست آوردن لقمه نانی حلال برای خانواده است.

برای ما حتی فکر بالا رفتن از دکل‌های بلند چند صدمتری نگران‌کننده و پراسترس است اما جوانان گلوگاهی که به دکل بندان ایران معروف‌اند بالا رفتن از این دکل‌ها برایشان به‌قولی مثل آب خوردن است.

این مردان آهنین که بارها مرگ، سوختن و قطع عضو عزیزان خود را به چشم دیده‌اند سال‌های سال است که به دلیل فراهم نبودن شرایط اشتغال مناسب در گلوگاه به‌عنوان شرقی‌ترین شهر مازندران به این کار مبادرت می‌ورزند و صبح که آفتاب طلوع نکرده راهی می‌شوند و مراقب آن‌ها برای اینکه قربانی بعدی شغل مرگبار و پرخطر دکل بندی نباشند؛ تنها دعا و سفارش همسران، فرزندان و خانواده‌هایشان است.

«بیمه» معضل همیشگی دکل بندان

روی دکل‌های بلند کار می‌کند، غم به دست آوردن یک‌لقمه‌نان حلال برای خانواده از چهره‌اش نمایان است و باوجود مشکلاتی که سال‌های سال با خود به همراه دارد، دوباره راهی دکل بندی در جنوب کشور می‌شود؛ به امید اینکه با دست‌پر به خانه بازگردد.

«سعید موجرلو» یکی از هزاران گلوگاهی است که باوجود مشکلات فراوان همچنان این شغل را مهم‌ترین منبع درآمد خود می‌داند. حدود ۱۵ سال است در این زمینه فعال است و به قول خوش در گرمای طاقت‌فرسای جنوب و در سرمای استخوان سوز تبریز کارکرده و حتی برای لقمه نانی تا کشورهای حاشیه خزر رفته است، تنها چیزی که در این مدت دیده نشد؛ حق‌وحقوق کارگران و دکل بندان بوده است.

وی که در یک اتاق و با کمترین امکانات در حال گذران زندگی با زن و فرزندان است، مهم‌ترین مشکل را بیمه و عدم تسویه‌حساب مناسب و به‌موقع پیمانکاران اعلام کرد و به خبرنگار مهر گفت: حدود ۱۵ سال دکل بندی کردم اما درمجموع ۵ سال هم بیمه ندارم و بسیاری از پیمانکاران لیست بیمه ما را به تأمین اجتماعی ارائه نکردند.

موجرلو با اشاره به اعتبارات تخصیص‌یافته در سال‌های گذشته به شهرستان گلوگاه گفت: ۱۴ میلیارد تومان اعتبار به شهرستان گلوگاه اختصاص یافت اما یک ریال از این اعتبارات برای من و امثال منی که سالهای سال در گرما و سرما کارکردیم و اکنون در برخی فصول از بیکاری رنج می‌بریم اختصاص پیدا نکرد.

وی با اشاره به عدم تسویه‌حساب کامل بعد از پایان کار توسط برخی از پیمانکاران گفت: از شخص پیمانکاری از سال ۸۰ تا حالا ۴ میلیون تومان طلب دارم و درمجموع ده‌ها میلیون تومان از پیمانکاران طلب دارم اما یک ریال هم تسویه نشد.

کارتی که برای ما نان نمی‌شود

وی با اعلام اینکه مشکل بیمه معضل همیشگی دکل بندان است در مورد تشکیل اتحادیه هم گفت: اتحادیه و شرکت تعاونی دکل بندان شکل‌گرفته و کارت عضویت برای ما صادرشده است اما این کارت که برای ما نان نمی‌شود و ما نیازمند تضمین مناسب برای آینده خود هستیم.

موجرلو می‌گوید: از اول صبح و خروس‌خوان باید بروم برای دکل بندی و در زمستان بدون استراحت گاهی تا غروب مشغول کار دکل بندی هستیم و کوچک‌ترین اشتباه مساوی با مرگ ما و عزیزان همکارمان است اما متأسفانه کمترین توجه به این قشر شده است.

وی معتقد است وقتی برای جوانان گلوگاهی کاری در شهر خودش فراهم نیست و وقتی نه جنگل را داریم و نه دریا را، چاره‌ای جز دکل بندی نداریم اما انتظار داریم مسئولان بر سر قول و قرارهای خود باشند و از دکل بندان حمایت کنند.

موجرلو بار دیگر با اعلام نارضایتی از چگونگی توزیع ۱۴ میلیارد تومان اعتبارات دکل بندان در سال‌های گذشته گفت: متأسفانه در برخی از موارد این اعتبار به‌درستی توزیع نشد و به‌نوعی حق به‌حق دار نرسید و نه‌تنها مشکلات ما برطرف نشد بلکه روزبه‌روز با افزایش جان‌باختگان و مجروحان دکل بندی بر مشکلات افزوده می‌شود.

برافراشتن سخت‌ترین سازه‌های کشور به دست جوانان گلوگاهی

رئیس شرکت تعاونی صنعت برق خزر ساحل گلوگاه که برای حمایت از دکل بندان چند وقتی است فعالیت خود را آغاز کرده از روزهای سخت‌ کاری خود در نیروگاه نکا، جنوب کشور، خارج از کشور و بر فراز دکل‌های مختلف برق و مخابرات می‌گوید.

تنها چیزی که عایدمان شده ترس از دست دادن جوانانمان، سوخته شدن و ناشناس ماندن اجساد آنان بر روی دکل‌های برق و معلولیت افراد استعباسقلی عظیمی گلوگاهی در گفت‌وگو با خبرنگار مهر می‌گوید: وقتی‌که بعد از انقلاب خارجی‌ها از ایران رفتند از سال ۶۲ تاکنون جوانان ما نسل به نسل به این کار مبادرت دارند اما باگذشت ۳۰ سال از این اشتغال تنها چیزی که عایدمان شده ترس از دست دادن جوانانمان، سوخته شدن و ناشناس ماندن اجساد آنان بر روی دکل‌های برق و معلولیت افراد است.

وی ادامه داد: برافراشتن سخت‌ترین سازه‌های کشور همواره به دست و توان بازوی قوی و اراده پولادین مردان مرد و جوانان گلوگاهی در صنعت برق کشور بوده است و متأسفانه کمترین توجهی به این قشر نشده است و همچنان جوانان و خانواده‌های ما با حداقل‌ها زندگی می‌کنند.

عظیمی با اشاره به وجود ۲۲۰ جان‌باخته دکل بند در شهرستان گلوگاه معتقد است سهم فرزندان گلوگاه در سازندگی نباید جنازه‌های سوخته شده فرزندان، چشمان اشک‌بار و دل‌های نگران زن و فرزندانی باشد که همچنان برای یک‌لقمه‌نان نگاهشان به آسمان‌خراش‌ها و دکل‌های برق است.

وی می‌گوید: شهرستان شدیم تا با آرامش بیشتری نسبت به گذشته زندگی و امرارمعاش کنیم اما سهم ما از این شهرستان شدن همان جنازه‌های سوخته فرزندانمان بر روی دکل‌های برق و شناخته نشدن اجساد آنان است و دلمان خوش است که شهرستانیم.

رئیس شرکت تعاونی صنعت برق خزر ساحل گلوگاه که اکنون بیش از ۲ هزار عضو دکل بند دارد در مورد چگونگی توزیع ۱۴ میلیارد تومان اعتبارات تخصیص‌یافته در بین افراد دکل بند و اعلام نارضایتی برخی از دکل بندان گفت: این مبلغ در ابتدای کار بسیار تعریف‌شده بود و مقرر شد که بین ۶۹ همسر جان‌باخته تقسیم شود که درنهایت با برنامه‌ریزی انجام‌شده بین ۷۱۴ نفر جان‌باخته، معلول، زخمی و افراد دکل بند توزیع شد و به خانواده ۶۹ نفر جان‌باخته تنها ۸۰ میلیون تومان بدون دریافت مستمری ماهانه تعلق گرفت.

عظیمی بابیان اینکه بومی‌سازی اشتغال و به‌کارگیری خانواده‌های جان‌باختگان به شغلی ایمن از مهم‌ترین انتظار این افراد است، افزود: فرزندان ما روی سیم‌های برق مردند و تمام شد اما خانواده‌های آنان همچنان از حداقل‌ها محروم هستند و بسیاری از افراد با شکم‌ گرسنه سر بر بالین می‌گذارند.

وی گفت: شهرستانی که جان‌باختگان فراوانی را برای سازندگی کشور تقدیم کرده است اکنون خود نیازمند یاری دوباره برای اشتغال‌زایی بازماندگان جان‌باختگان و تلاش برای بیمه دکل بندان جدید است.

عظیمی افزود: خانواده‌های جان‌باختگان دکل بندی گلوگاه با تأمین اجتماعی همچنان با گذشت سال‌ها از فوت همسران و سرپرستشان مشکل‌ دارند و به‌نوعی برای یک روز عدم پرداخت بیمه توسط پیمانکاران در تأمین اجتماعی بیمه‌شان نگه‌ داشته شد و مستمری‌شان پرداخت نمی‌شود.

قصه‌ پر غصه‌ دکل بندان تمامی ندارد

دکل بندان ما حتی از حق بیمه به‌عنوان ابتدایی‌ترین حق هم محروم‌اند و پیمانکاران در برخی موارد همکاری لازم را انجام نمی‌دهندفاطمه کلبادی از خانواده‌های دکل بندان گلوگاهی است که نداشتن بیمه و خدمات مختلف رفاهی و اجتماعی را از مشکلات دکل بندان و خانواده‌های آنان دانست و یادآور شد: دکل بندی شغلی پرخطر و استرس‌زا است که با کوچک‌ترین اشتباه فرد با خطر مرگ و معلولیت روبرو است و در زمان خانه‌نشینی هم نمی‌تواند حداقل‌های مخارج درمان وزندگی خود را تأمین کند.

وی با اعلام اینکه اکنون در هر خانه‌ای چندین نفر از جوانان به کار دکل بندی مبادرت دارند به خبرنگار مهر گفت: نگرانی‌های خانواده‌ها از حضور فرزندان و همسران در این کار و عدم رسیدگی به‌حق‌وحقوق دکل بندان قصه‌ پر غصه‌ای است که برای دکل بندان تمامی ندارد.

کلبادی با اعلام اینکه بارها اعلام شد که دولت، بیمه دکل بندان گلوگاهی را حل کرده است، افزود: بر اساس اعلام گزارش‌ها و اخبار، میلیاردها تومان به‌حساب وزارت رفاه واریز شد تا خانواده جان‌باختگان زیرپوشش قرار بگیرند اما دکل بندان ما حتی از حق بیمه به‌عنوان ابتدایی‌ترین حق هم محروم‌اند و پیمانکاران در برخی موارد همکاری لازم را انجام نمی‌دهند.

وی گفت: مهم‌ترین انتظار ما از مسئولان و دولت، رفع مشکلات بیمه‌ای دکل بندان و موظف کردن پیمانکاران به پرداخت مستمری حق بیمه است که سال‌ها است که نادیده گرفته می‌شود.

چاره‌ای جز دکل بندی نداریم

اکبر عظیمی از دیگر خانواده‌های دکل بند گلوگاه هم با اشاره به اینکه از هر خانواده گلوگاهی یک یا دو نفر به این کار اشتغال دارند، به مهر گفت: چاره‌ای جز دکل بندی با این وضعیت اشتغال و بیکاری در گلوگاه را نداریم.

وی ادامه داد: سرمایه‌گذارانی آمدند و سرمایه‌گذاری کردند و اشتغال‌زایی از شهرهای دیگر در گلوگاه اتفاق افتاد اما خود فرزندان گلوگاه به‌کارگیری نشدند.

عظیمی بیان کرد: اگر در گذشته پدران و برادران ما به‌واسطه بی‌سوادی به دکل بندی آمدند و به همین دلیل به لیست بیمه خود توجه نکردند و از ۱۵ سال بیمه تنها ۵ سال به تأمین اجتماعی گزارش شد و اکنون هم فرزندان در ادامه راهشان به دکل بندی مبادرت دارند اما هستند فرزندانی که تحصیلات تکمیلی و دانشگاهی دارند و می‌توانند برای آبادانی این آب‌وخاک در سنگرهای دیگری جز دکل بندی به کار گرفته شوند و ما حقمان از سازندگی کشور، بدن سوخته پدران و برادرانمان نیست.

عظیمی ادامه داد: آری به قولی ما «دکل بند» زاده شدیم و نقاشی و خط اول ما با دکل بندی پدران و برادرانمان بوده است و چون عاشق این شغل هستیم و به قول شاعر «شرط اول قدم آن است که مجنون باشی» ما هم مجنون این شغل هستیم و دکل بندی جزیی از زندگی عادی ما است اما این زندگی سخت و نفس‌گیر ما نیازمند توجه ویژه مسئولان است.

وی گفت: اکنون دکل بندانی که در جای‌جای کشور برای ایجاد آرامش و امنیت در برق و مخابرات تلاش دارند خود از حداقل‌ها محروم مانده‌اند و امیدواریم دولت، تأمین اجتماعی و مسئولان ذی‌ربط به داد ما برسند و خانواده‌های دکل بند را رها نکنند.

حوادث مختلفی در طول بیش از ۳۰ سال اشتغال گلوگاهی‌ها در این کار، موجب فوت ۲۲۰ گلوگاهی که برخی سرپرست خانواده بودند در این شهرستان شده استبه گزارش مهر، با همه تلاش‌های انجام‌شده توسط مسئولان، بی‌مهری به دکل بندان درگذشته و غفلت از فراهم کردن حداقل‌های ایمنی، دکل بندان را روزبه‌روز در ورطه جدیدی از مشکلات گرفتار می‌کند و در مقابل برخی پیمانکاران با نادیده گرفتن حق‌وحقوق اولیه دکل بندان و پرداخت به‌موقع حقوق و مزایا هرروز چابک‌تر از قبل به فعالیت‌های خود ادامه می‌دهند.

آنچه مهم است ایجاد اشتغال و حمایت از تولید ملی است و یقیناً اگر شغلی مناسب وجود داشته باشد، این افراد مجبور به ادامه اشتغال در شغل پرخطر دکل بندی و به خطر انداختن جان خود نخواهند شد.

ایمنی از مسائل مهم در شغل دکل بندی بوده و این در حالی است که خطرات مختلف عدم استفاده از ایمنی در کار دکل بندان برای جلوگیری از برق‌گرفتگی و سقوط از ارتفاع هم‌ بارها تذکر داده شد و حوادث مختلفی در طول بیش از ۳۰ سال اشتغال گلوگاهی‌ها در این کار، موجب فوت ۲۲۰ گلوگاهی که برخی سرپرست خانواده بودند در این شهرستان شده است.

باوجود تلاش‌های مختلف انجام‌شده توسط مسئولان برای ایجاد اشتغال مناسب در گلوگاه، نبود کارخانه و صنایع تولیدی در این شهرستان به‌عنوان شرقی‌ترین شهر مازندران و شهر مرزی با استان گلستان و سمنان دلیل رشد آمار بیکاری جوانان است.

به دلیل بی‌توجهی درزمینهٔ ایجاد اشتغال پایدار در این نقطه از استان مازندران، بسیاری از مردم در این مناطق همچنان از سر ناچاری و برای امرار معاشخود در ادامه راه نیاکان و پدران خود دست به شغل پرخطر دکل بندی می‌زنند و متأسفانه فرصت‌های بالقوه موجود در جنگل، دشت و دریای شهرستان گلوگاه مورداستفاده قرار نمی‌گیرد.

اشک‌ها و لبخندها بر فراز دکل‌های برق/ حقمان پیکرهای سوخته نیست
انتشار : ۱۸ تیر ۱۳۹۶

سردار سلیمانی از بزرگترین استراتژیست های نظامی جهان معاصر است


سفیر کشورمان در لندن گفت: سردار سلیمانی با ابتکارات و شیوه های نوین نظامی خود نشان داد که با در نظر گرفتن عالیترین استانداردهای جهانی او بی تردید از بزرگترین استراتژیست نظامی جهان معاصر است.

به گزارش خبرگزاری مهر، حمید بعیدی نژاد سفیر کشورمان در لندن طی مطلبی در کانال تلگرامی خود به موضوع آزادسازی موصل پرداخت.

متن این مطلب به شرح زیر است:

آزاد سازی موصل نه فقط بمعنای بزرگترین شکست داعش در سه سال اخیر می باشد بلکه نشان از یک تحول اساسی در صحنه جنگ عراق و سوریه علیه داعش می باشد. در این تحول بزرگ نقش سردار قاسم سلیمانی بی شک نقشی بی بدیل بوده است. این سردار بزرگ با ابتکارات، خلاقیتها و نگاهی نو در اتخاذ استراتژی نوین نظامی در صحنه های نبرد عراق و سوریه، مسیر جنگ علیه داعش را چنان تغییر داد تا امروز دنیا بتواند شاهد ظهور آثار پیروزیهای بزرگ ارتش عراق و سوریه در جنگ با داعش باشد.

سردار سلیمانی وقتی به درخواست دولت عراق مسؤلیت مستشاری نظامی برای ارتش عراق را بعهده گرفته و به صحنه ی نبرد عراق وارد شدند که بغداد در شصت کیلومتری مناطق تحت اشغال قرار داشت و داعش تصرف پایتخت عراق را دور از انتظار نمی دید. سامرا، حتی کاظمین و مناطق اطراف همه نا امن بودند و ناامنی های مداوم این شهرهای مذهبی و حرمین شریفین در آنها را در تیررس مداوم درگیریهای نظامی قرار داده بود. در جبهه سوریه نیز داعش اشغال مناطق بسیاری را تکمیل کرده بود و شهر بزرگی نمانده بود که یا در اشغال قرار داشت یا نیروهای مستقر در نواحی اطراف شهرها، آنها را در تیررس مداوم حملات نظامی قرار می داد.

این درگیریهای نظامی، باعث ایجاد یکی از بزرگترین تراژدیهای انسانی در عراق و سوریه گردید که در اثر آن صدها هزار نفر از انسانهای بیگناه کشته و زخمی شده و میلیونها نفر از مردم بیگناه نیز آواره بیابانها، پناهگاهها و سرزمینهای بیگانه شدند.

به لطف تغییرات اساسی نظامی بر روی زمین که فرماندهی موثر سردار سلیمانی نقشی تعیین کننده در تغییر شرایط داشت امروز بعد از سه سال نبرد در عراق و سوریه، روند جنگ تغییر اساسی یافته است که پیروزیهای امروز ارتش عراق و سوریه گواه آنست. در عراق برای اولین بار نیروهای مردمی توانستند به مرز سوریه برسند و اینک جبهه ی دیرالزور و منطقه میادین در مجاورت آن در شرق سوریه یکی از مهمترین و تعیین کننده ترین صحنه هایی است که بعلت پیوستگی استقرار داعش در عراق و سوریه میتواند سرنوشت جنگ سوریه را تعیین نماید. امروز نه تنها داعش در مسیر کامل شکست قرار دارد بلکه کل شرایط سیاسی و جغرافیای سیاسی منطقه در نقطه ی عطف و تحول اساسی قرار گرفته است.

در شرایطی که جنگ عراق و سوریه صحنه حضور بزرگترین و با تجربه ترین فرماندهان ارتشهای بزرگ جهان از آمریکا و روسیه گرفته تا برخی از کشورهای منطقه می باشد، سردار سلیمانی با ابتکارات و شیوه های نوین نظامی خود نشان داد که با در نظر گرفتن عالیترین استانداردهای جهانی او بی تردید از بزرگترین استراتژیست نظامی جهان معاصر می باشد. آرزوی سلامتی و توفیقات مداوم ایشان را از حضرت باریتعالی خواستاریم.

سردار سلیمانی از بزرگترین استراتژیست های نظامی جهان معاصر است
انتشار : ۱۸ تیر ۱۳۹۶

کاری که خودمان می‌توانستیم انجام دهیم به توتال واگذار کردند


استاد دانشگاه علامه با بیان اینکه«کاری که خودمان می توانستیم انجام دهیم به شرکت توتال واگذار کردند»،گفت: این شرکت فرانسوی برای توسعه فاز ۱۱ پارس جنوبی بالغ بر ۱۱ سال، ایران را معطل نگه داشت.

به گزارش خبرنگار مهر، برنامه تلویزیونی «جهان آرا» که از شبکه افق سیما پخش شد، میزبان دو چهره دانشگاهی در زمینه قراردادهای نفتی بود. در این برنامه علی شمس اردکانی، نایب رییس کمیسیون انرژی اتاق بازرگانی تهران و مسعود درخشان، استاد دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی و منتقد قرارداد توتال.

طی این برنامه که به منظور بررسی ابعاد متفاوت قرارداد شرکت توتال فرانسه، سی. ان. پی. سی چین و پتروپارس به رهبری توتال، تهیه شده بود، هر یک از میهمانان به ارائه نظر خود در زمینه قراردادهای جدید نفتی (IPC) به طور کل و قرارداد منعقد شده با توتال در بخش توسعه فراساحل فاز۱۱ پارس جنوبی پرداختند.

درخشان با تاکید بر اینکه کلید حل مشکلات صنعت نفت ایران، در دست شرکت های خارجی نیست، گفت: امروزه بسیاری از شرکت های عظیم نفتی تمام بخش های پروژه های نفتی خود را به تنهایی انجام نمی دهند و از شرکت های خرد و تخصصی تر در زمینه های مختلف، استفاده می کنند. ایران هم می تواند به عنوان کشوری که در صنعت نفت فعالیت داشته است، به جای استفاده از کمپانی های بزرگ از شرکت های کوچک و تخصصی در زمینه های مختلف استفاده کند.

او با طرح این سوال که چرا باید شرکت فرانسوی توتال که اشتباهات فنی به اثبات رسیده ای در بخش A و E میدان سیری و فاز ۲ و ۳ پارس جنوبی دارد، مجدد وارد صنعت نفت ایران شود و، ادامه داد: این شرکت فرانسوی برای توسعه فاز ۱۱ پارس جنوبی بالغ بر ۱۱ سال، ایران را معطل نگه داشت.

درخشان با تاکید براینکه « کاری که خودمان می توانستیم انجام دهیم به شرکت توتال واگذار کردند»، ادامه داد: کسانی که فکر می کنند می توانند از قراردادهای IPC در جهت منافع سیاسی استفاده کنند هیچ شناختی از بازار جهانی نفت ندارند.

او گفت: کسانی که می خواهند از شرکت های غربی علیه استعمار آمریکا استفاده کنند الفبای کار را هم نمی دانند.

وی تصریح کرد: کاری که خودمان می توانستیم انجام دهیم به شرکت توتال واگذار کردند و جشن پیروزی می گیرند، این در شأن ما نیست. من مطمئن هستم حتی یک مهندس مخزن ایرانی که معتقد باشد کاری که توتال انجام می دهد در داخل کشور انجام شدنی نیست، نداریم.

این استاد دانشگاه علامه گفت: ما از قراردادهای نفتی برای شکستن دیوار تحریم داریم استفاده می کنیم این ضعف دیپلماسی ماست، دستگاه دیپلماسی برای جبران ضعف خود باید منابع کشور را به حراج بگذارد؟

وی تصریح کرد: اگر توتال قادر به حل مشکلات ما بود ۱۶ سال پیش این کار را کرده بود و قراردادش با ایران را رها نمی کرد.

درخشان گفت:متاسفانه جوّی به وجود آمده که فکر می کنند کلید حل مشکلات، شرکت های بزرگ نفتی دنیا هستند.

این استاد دانشگاه تصریح کرد: جهان باید بداند که ایران در چارچوب اقتصاد_مقاومتی مشکلاتش را حل می کند نه با تکیه بر خارجی‌ها.

وی با طرح این سوال که چرا مراکز فکری و پژوهشی در مورد قراردادهای جدید نفتی اظهار نظر کارشناسی نمی کنند، ادامه داد: اشکال اصلی ما نبود نهادهای نظارتی دقیق و کافی است.

در بخش دیگر این گفتگو، علی شمس اردکانی با تاکید بر اینکه قرار بر این بود که یک کمیته نظارتی، بر اجرا و چگونگی قراردادهای نفتی نظارت داشته باشد، تصریح کرد: هنوز اعضای این کمیته مشخص نیستند. البته باید در نظر داشت که انجام امر نظارتی، باید از سوی نهادی مجزا و تحت عنوان سوم شخص، به صورت تخصصی کار را انجام دهد.

کاری که خودمان می‌توانستیم انجام دهیم به توتال واگذار کردند
انتشار : ۱۸ تیر ۱۳۹۶

بازار نابسامان مسکن و سندی که قابل اجرا نیست/نوشدارو در دقیقه ۹۰؟


وزارت راه در حالی از سند راهبردی برنامه‌های بازار مسکن تا ۱۴۰۰ رونمایی کرد، که به نظر می‌رسد بندهای این چشم‌انداز بارها در دولت یازدهم تکرار یا آزموده شده، ولی موفق نبوده است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری مهر، عباس آخوندی هفته گذشته در مراسم رونمایی از سند راهبردی بانک مسکن تا افق ۱۴۰۰ اظهاراتی در خصوص وضعیت فعلی و آتی بازار مسکن بیان کرده که نشان می دهد دستگاه سیاست گذار مسکن نه تنها هیچ برنامه ای در چهار سال گذشته برای خروج این بخش از رکود نداشته بلکه عملا تا پایان سال ۱۴۰۰ نیز قرار است تصمیم گیران اقتصاد مسکن باز هم به تکرار مکرراتی در خصوص زیان های وارد شده از سوی دولت گذشته به بخش مسکن با اجرای طرح مسکن مهر، پرداخت تسهیلات دولتی در دولت های نهم و دهم به ساخت مسکن لوکس و درنتیجه وجود تعداد زیادی خانه خالی و مواردی از این دست بپردازند.

بویژه آنکه وزیر راه درست در پایان دوره وزارت خود از این سند رونمایی کرد حال آنکه انتظار می رفت چنین سندی را چنانچه قابلیت اجرا دارد،در ابتدای دوره وزارت خود رونمایی می کرد تا طی چهار سال فعالیت خود بتواند نسبت آن را پیاده سازی و اجرا کند نه آنکه بعنوان یک میراث کاغذی غیرقابل اجرا برای وزیر بعدی برجای بگذارد.

تکرار برنامه های شکست خورده دولت در بخش مسکن این بار به اسم سند چشم انداز بانک مسکن

آنچه هفته گذشته با حضور عباس آخوندی وزیر راه و شهرسازی و محمدهاشم بت شکن مدیرعامل بانک مسکن تحت عنوان سند راهبردی یا سند چشم انداز بانک مسکن تا سال ۱۴۰۰ رونمایی شد، در واقع کلیاتی بود که آخوندی در ۴ سال وزارت خود بارها و بارها بیان کرد. «اینکه باید بانک مسکن به فکر خانه اولی ها و ساکنان بافت های فرسوده و حاشیه ای شهرها باشد»، صرفا کلیاتی هستند که وزیر راه و شهرسازی و معاونان مسکنی وی به همراه مدیرعامل بانک مسکن در طول سال های فعالیت دولت یازدهم بارها اعلام شده و تنها نتیجه عملیاتی آن، تأسیس صندوق پس انداز مسکن یکم در بانک مسکن بود که در طول دو سال، فقط ۸ هزار نفر تسهیلات خرید مسکن از آن دریافت کردند؛ همچنین اصرار دولت بر بهسازی بافت فرسوده منجر به اخذ مصوباتی از هیئت دولت مبنی بر تقسیم سهمیه تسهیلات نوسازی بافت فرسوده میان حدود ۳۰ بانک و مؤسسه اعتباری دولتی، تخصصی، توسعه ای، تجاری و خصوصی بود؛ بانک هایی که بسیاری از آنها از پرداخت حتی سهمیه های تکلیفی خود نیز سرباز زدند و عملا اتفاق خاصی در بخش بافت فرسوده شاهد نبودیم.

دولت یازدهم که در انتقاد از مسکن مهر زبان گویایی داشت، هرگز درباره جزئیات طرح مسکن اجتماعی تا خردادماه امسال توضیحی نداد؛ بعد آنکه جزئیات نحوه اجرای این طرح نیز اعلام شد، هنوز هم منابع مالی آن به دستگاه مجری (بنیاد مسکن) واگذار نشده است.

بنابراین هیچ یک از برنامه های وزارت راه و شهرسازی برای خروج از رکود کارآمد نیست و اگر گفته می شود که مسکن در حال خروج از رکود است، به دلیل توقف ساخت و ساز و عدم تولید مسکن جدید بوده که سبب شده تا عرضه و تقاضا (که عمدتا واحدهای مسکونی خانواده های میان درآمد را شامل می شود) به صورت غیر برنامه ریزی شده و تنها به صورت تابعی از کمبود ساخت وساز به هم نزدیک شوند.

حال در آستانه آغاز دولت دوازدهم، بانک مسکن چشم اندازی را رونمایی کرد که باز هم تکرار همین کلیات بود و در آن خبری از جزئیات برنامه این بانک برای خارج کردن بازار مسکن از رکود دیده نمی شود؛ این در حالی است که مدیران بانک مسکن اصرار دارند این سند چشم انداز، نقشه راه بازار مسکن تا ۱۴۰۰ است.

به نظر می رسد سند چشم انداز ۱۴۰۰ بانک مسکن به نوعی تکرار همین ایده های قبلی بوده و چندان قابلیت اجرا نداشته باشد.

تجربیان موفق جهانی درباره دخالت دولت در بازار مسکن

اگرچه وزیر راه و شهرسازی معتقد است بازار مسکن در ایران همواره در دست بخش خصوصی بوده و اگر دولت دخالت کند، نتیجه آن اجرای طرحی چون مسکن مهر خواهد بود، اما به نظر می رسد در بسیاری از کشورهایی که داعیه بازار آزاد و تسلط عرضه و تقاضا بر نحوه توزیع انواع کالاها را دارند، اما موضوع «مسکن» از این قانون مستثنی بوده و برای حفظ قیمت زمین و مسکن و دور نگه داشتن آن از سرمایه ای شدن و ورود سفته بازان به این حوزه، دستورالعمل های گاه سخت گیرانه ای صادر می کنند؛ در کشوری چون فرانسه، دولت خود در موضوع ساخت خانه های اجاره ای و عرضه آنها به افراد نیازمند مسکن مستقیما ورود کرد و توانست بحران گرانی مسکن در این کشور را برطرف کند.

موفقیت صندوق مسکن یکم در گروی تغییرات اساسی در این طرح

محمدحسین رحیم زاده کارشناس اقتصاد مسکن در گفت وگو با خبرنگار مهر درباره طرح وزیر راه و شهرسازی مبنی بر خانه دار شدن با رژیم پس انداز و وام، اظهار کرد: اگرچه این طرح از نظر علمی و تجربی در دنیا نتایج خوبی داشته و بسیاری از اقتصاددانان آن را برای جلوگیری از توسعه رکود تورمی در کشورهای مبتلا به بیماری هلندی مؤثر می دانند، اما برای موفق شن این طرح ابتدا باید مشکلات اصلی و کلان اقتصادی کشور حل شود، سپس رژیم پس انداز به اضافه وام برای خانه دار شدن مردم اجرا شود.

این اقتصاددان با تأکید بر اینکه مردم هنوز طعم تورم پایین را نچشیده اند، گفت: علی رغم آنکه دولت بر کنترل تورم اصرار دارد، اما آثار آن هنوز در زندگی مردم دیده نمی شود؛ اگرچه با تورم بسیار سنگین ابتدای دهه ۹۰ فاصله زیادی گرفته ایم، اما تا زمانی که تورم در نرخ های زیر ۶ درصدی ثابت نماند، مردم هرگز از رژیم پس انداز برای خانه دار شدن استقبال نمی کنند؛ به خصوص که بخش مسکن رقیب سرسختی مانند سود سپرده بانکی در دوره رکود کسب وکار دارد و هیچ بازار و کسب و کاری مانند سود سپرده های بانکی، سودآور نیست. تا زمانی که این دو سد و مانع بر سر راه طرح وزیر راه و شهرسازی برطرف نشود، طرح های اینچنینی موفق نخواهند بود.

وی به طرح راه اندازی صندوق پس انداز مسکن یکم بانک مسکن اشاره و تصریح کرد: این طرح برای موفقیت با موانع بزرگی روبه رو است؛ اولا مبلغی که به مردم پرداخت می شود، به خصوص در شهرهای بزرگ تنها تا ۴۰ درصد مبلغ یک واحد مسکونی متعارف را شامل می شود؛ ثانیا مبلغ سپرده اولیه متقاضی وام و زمان خواب پول وی بسیار بالاست که لازم است بانک آورده خود را دو برابر کرده و چهار برابر سپرده وام بدهد مثلا با ۲۰ میلیون تومان سپرده مردمی، بانک ۸۰ میلیون تومان وام پس از یک سال بدهد یا اگر آورده متقاضی ۴۰ میلیون تومان است، بانک پس از ۶ ماه، دو برابر آورده او تسهیلات پرداخت کند؛ به نظر می رسد در صورت ایجاد چنین تغییراتی، میزان استقبال از صندوق مسکن یکم چندین برابر وضع موجود خواهد شد.

افزایش بی اثر سرمایه بانک مسکن

اگرچه هیئت دولت در آخرین روز اردیبهشت ماه امسال افزایش سرمایه ۵ هزار میلیارد تومانی بانک مسکن را به تصویب رساند، اما بانک مرکزی آین مبلغ را با بدهی های بانک عامل بخش مسکن به بانک مرکزی تهاتر کرد و عملا نقدینگی جدیدی به بانک مسکن تزریق نشد.

این در حالی است که وزیر راه و شهرسازی به دنبال آن بود تا افزایش سرمایه بانک مسکن از محل مدیریت و فروش دارایی های وزارت راه و شهرسازی که عمدتا به شکل زمین است، انجام شود. بنابراین افزایش سرمایه بانک مسکن کاملا اسمی بوده و مردم از آن منتفع نمی شوند.

به نظر می رسد این اقدام بانک مرکزی با برنامه دولت برای بهبود وضع بازار مسکن و رونق بخشی به آن در تضاد باشد. به همین دلیل است که بت شکن خواهان تبدیل مصوبه هیئت دولت در خصوص «استمهال ۱۰ ساله خط اعتباری ۴۰ هزار میلیارد تومانی بانک مرکزی برای ساخت مسکن مهر» به مصوبه جدیدی مبنی بر «واگذاری این خط اعتباری به بانک مسکن به عنوان افزایش سرمایه این بانک» شده است.

اگرچه در حال حاضر بخشی از مبلغ ۳۰۰ میلیارد تومانی که بانک مسکن به عنوان بازپرداخت اقساط وام های مسکن مهر جمع آوری می کند، به صندوق مسکن یکم برای پرداخت تسهیلات خرید مسکن اختصاص می دهد، اما به نظر می رسد دولت برای اثرگذار بودن این وام در بازار مسکن، باید خط اعتباری جدیدی از محل حذف یارانه افراد پردرآمد به این موضوع تخصیص بدهد تا هم سرعت وام دهی بانک عامل بخش مسکن افزایش یابد و هم اثرگذاری آن در بازار مسکن بیشتر شود.

رونمایی مخفیانه از سند راهبردی بانک مسکن بدون حضور رسانه ها

گفتنی است هفته گذشته و در هنگام رونمایی از سند چشم انداز ۱۴۰۰ بانک مسکن، این بانک در اقدامی عجیب رسانه ها را به این مراسم دعوت نکرد تا شائبه ترس مدیران این بانک از مواجهه با انتقادات اصحاب رسانه تقویت شود. این در حالی است که وزیر راه و شهرسازی که همواره بر گردش آزاد اطلاعات و اخبار اصرار دارد، از این رفتار بانک مسکن انتقاد نکرد.

متن کامل این سند راهبردی به شرح زیر است:

 

بازار نابسامان مسکن و سندی که قابل اجرا نیست/نوشدارو در دقیقه ۹۰؟
انتشار : ۱۸ تیر ۱۳۹۶

مشکل اصلی جهان رکود اقتصادی نیست، بی عدالتی در تقسیم درآمدهاست


استاد اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه اوزنابروک آلمان گفت: مشکل اصلی جهان مشکل رکود اقتصادی نیست بلکه مشکل اصلی بی عدالتی در تقسیم درآمد و مشارکت دادن مردم است.

به گزارش خبرنگار مهر، پروفسور محسن مسرت استاد اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه اوزنابروک آلمان در سفری که اخیرا به ایران داشت سخنرانی ای درباره سرمایه داری فاینانس در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی داشت که در ارتباط با سخنرانی وی سوالاتی در ذهنمان ایجاد شد و در پی آن شدیم که با وی گفت گویی انجام دهیم.

مسرت معتقد است؛ مشکل اصلی جهان رکود اقتصادی نیست، بلکه مشکل اصلی بی عدالتی در تقسیم درآمد و مشارکت دادن مردم در امور است. متن این گفت و گو در ادامه آمده است.

* همواره در طول تاریخ دولت هایی که برپایه سوسیالیسم بنا شده‌اند به یک بن بست می رسند. مثلا الان همانطور که خودتان معتقدید دولت های رفاه به بن بست رسیدند. اولین پرسش که پیش می آید این است که چرا این اتفاق می افتد؟ آیا فکر نمی کنید چون سوسیالیسم همیشه یک نوع عکس العمل در برابر لیبرالیسم بوده است و به همین خاطر هم همیشه به شکست منتهی می شود؟

خیر من این نظر را درست نمی‌دانم، اگر ما به تاریخ توجه کنیم می‌بینیم که به‌موازات ایجاد سرمایه‌داری جنبش‌های فکری سوسیالیستی، عدالت‌خواهی، آزادی‌طلبی و حرکت در جهت دنیای بهتر از وضع موجود وجود داشته است. در قرن نوزدهم متفکرین زیادی بودند که فریدریش انگلس آن‌ها را سوسیالیست‌های تخیلی لقب داد. در همان قرن سوسیالیسم با متفکرینی مانند مارکس و انگلس ریشه خیلی عمیقی در جوامع پیدا می‌کند، زیرا اندیشه های این دو در حقیقت تبلور واقعیت اقتصادی و اجتماعی آن دوران است که بی جهت هم مورد توجه جدی جنبش‌های اجتماعی قرار نمی‌گیرد.

از یک‌طرف در بازارهای کاملاً آزاد قرن نوزدهم سرمایه‌داران ثروتمند می‌شوند و تولید می‌کنند و تا حدی هم مورد قبول جامعه قرار می‌گیرند و از طرف دیگر فقر وسیع، بیکاری، پرکاری آن‌هایی که شاغل‌اند حتی تا ۱۶ ساعت، اشتغال زنان و کودکان، در کارگاه‌ها و معادن این هم واقعیت جامعه سرمایه‌داری قرن نوزدهم است.

بنابراین عدالت‌خواهی ومساوات‌طلبی انعکاس واقعیت جامعه است و عکس العملی در مقابل لیبرالیسم نیست. اتفاقاً مبانی فکر سوسیالیسم در قرن نوزدهم خیلی قوی‌تر از لیبرالیسم است.

*منظورتان از اینکه می‌فرمائید مبانی فکری سوسیالیسم در قرن نوزده از لیبرالیسم قوی‌تر است چیست؟

برای نمونه در مانیفست کمونیست مارکس و انگلس تصویر علمی و مستند از ساختار جامعه سرمایه داری آن زمان داده شده و راهبردی بر اساس اصل برابری انسانها و جامعه بدون استثمار انسان از انسان به رشته تحریر درآورده شده است. از طرفی دیگر بسیاری از متفکرین لیبرالیسم هم استنباط خودشان را از جامعه تبلیغ نموده‌اند. برای مثال آدام اسمیت اولین تئوریسین علمی لیبرالیسم اقتصادی و سیاسی است، که به تشریح قوانین بازار آزاد و توجیه ابعاد مثبت سیستم اقتصادی جدید می‌پردازد. در کنار او افراد دیگری مانند جان لاک با نگرش انتقادی به مالکیت خصوصی تصور خودشان را از جامعه آن دوران بیان می‌کنند، جان لاک معتقد بود مالکیت خصوصی فقط زمانی می‌تواند مشروعیت داشته باشد که به همت کار انسان بوجود آمده باشد. این هم در اصل دیدی کاملاً لیبرالیستی آما با جهت گیری بنفع عدالتگرایی و مساوات خواهی بود.

و این در حالی است که جان لاک راهبردی سیستماتیک که از دید علمی بتواند جوابی به معضلات جامعه طبقاتی بدهد ارائه نمی دهد. برعکس او تئوری انتقادی مهم خود را احتمالا بدلیل اغتشاش فکری در خدمت مشروعیت بخشیدن به مالکیت خصوصی موجود در زمان خود قرار می‌دهد و در آخرین تحلیل برخلاف آن چیزی که خود در اصل به آن معتقد بود. مالکیت بر وسائل تولید یعنی آن نوئی که حتی نتیجه کار خود انسان‌ها نیست را مشروعیت می‌دهد.

*بحث مانیفست را مطرح کردید، وقتی از مانیفست یک حزب یا جریان بحث به میان می‌آید بیشتر راهکار عملی در ذهن متبادر می‌شود تا مبانی نظری. به نظر می‌رسد که مبانی نظری مقداری پایه‌ای‌تر باشد. در اینکه می فرمائید در قرن نوزده مبانی نظری سوسیالیسم عمیق‌تر بوده است و در مثال به مانیفست اشاره می‌کنید یک پارادوکس نیست؟

فکر نمی‌کنم در این رابط پارادوکسی وجود داشته باشد. ببینید مانیفست مارکس و انگلس را اگر در نظر بگیرید در آنجا ارزیابی انتقادی از موقعیت طبقه حاکم ما می‌بینیم که عدم توجه به نقش مانیفست در موقعیت تاریخی آن مسئله‌ای راهبردی استیا سرمایه‌داران می‌شود. این دو شخصیت با نظر دهی انتقادی کوشش می‌کنند که راهی را برای مردم و طبقات استثمار شده آن زمان با این اعتقاد که این مردم و این طبقات و به‌ویژه طبقات کارگران و کارمندان هستند که باید در شکل‌دهی جامعه نقش عمده داشته باشند و جامعه‌ای که انسان‌ها در آن حق مساوی دارند را پیاده کنند، بعنوان یک گزینه کاربردی با تکیه به تجربیاتشان در اروپا تدوین کردند. یعنی گزینه‌ای را مطرح کردند که بعد اجرایی آن خیلی وسیع‌تر از دوران خودشان بود. لذا من تضادی نمی‌بینم.

اگر دیدگاه های این مانیفست با تجربیات جدید انسان‌ها در دوران مختلف همراه بشود و اگر در مرحله اجرایی سردرگمی و انحراف پیدا نشود و اگر طرفداران این مانیفست موقعیت آن را در چارچوب تاریخی مشخص درک کنند و دریابند که در این سند امکان ایجاد جامعه سوسیالیستی فقط در کشورهای پیشرفته سرمایه داری مد نظر بود، آنوقت روشن خواهد بود که شرایط جامعه پساسرمایه داری باید شرایطی باشند که در خود جوامع سرمایه‌داری پخته‌شده شده اند و ما می‌بینیم که عدم توجه به نقش مانیفست در موقعیت تاریخی آن مسئله‌ای راهبردی است.

مثلاً لنین به این دیدگاه تاریخی بنیانگذاران ایده جامعه پساسرمایه داری توجه نکرد. کوشش لنین برای ایجاد سوسیالیسم یعنی آزادی بیشتر و رفاه بیشتر در شرایط تاریخی عقب مانده آسیائی / نیمه سرمایه داری روسیه کوششی بی نتیجه خواهد بود. از دیدگاه علمی، جامعه بهتر از سرمایه داری نمی‌تواند بوجود آید مگر اینکه از درون خود جامعه و با موافقت کامل مردم. اصولا این طرز فکر را که می توان به کمک زور علیه مردم جامعه‌ای بهتری بوجود آورد، از همان ابتدا باطل است.

*پروفسور تا جایی که اطلاع دارم شما معتقدید که دولتی مانند دولت رفاه مبانی تفکر لیبرالیسم را گرفته آیا این برداشت من از سخنان شما درست است یا خیر؟

تا حدی درست است، چون دولت رفاه در دوران سرمایه‌داری کلاسیک و سیاست‌های کینزی به وجود آمد. از بعد از جنگ جهانی دوم تا دهه هفتاد قرن قبل، این ازیک‌طرف نظریات لیبرالیستی با گرایش به اصلاحات سیاسی در سرمایه‌داری وجود دارند. برای نمونه جان هابسون اصلاح‌طلب لیبرال انگلیسی در اواخر قرن نوزده و قبل از کینز، از یک‌ طرف ساختار دولت رفاهی را طرح نمود. هابسون طرفدار این بود که باید در درون جامعه سرمایه‌داری آخر قرن نوزدهم رفورم انجام بگیرد و سطح دستمزدها بالا بیاید و قدرت بازار داخلی انگلستان قوی بشود و بحرانی که انگلستان در آن سال‌ها دچارش بود به یک جهش امپریالیستی تبدیل نشود. می‌توان گفت ایشان مبتکر دولت رفاهی است و کینز و بسیاری دیگر از متفکرین لیبرالیسم طرز تفکر ایشان را تکمیل می‌کنند.

اما در جنب این تفکر لیبرالیستی نیروهای وسیع جامعه که خواسته‌شان رفاه بود و این بود که ساعت کار از هفتاد ساعت در هفته کاهش پیداکند، خواسته‌شان این بود که شرایط بهداشتی بهتر شود، خدمات آموزش‌وپرورش بهتر بشود و جنبه عام پیدا کند و دولت در این مسئله نقش داشته باشد. این نیروها هم در اجتماع وجود دارند و طرز تفکر خودشان را دارند که می‌توان گفت که نماینده این‌ها همان سندیکاهای کارگری هستند که سهم این‌ها در ایجاد دولت رفاهی حداقل کمتر از ایده‌های لیبرالیستی نبودند.

این سندیکاها و نیروهای طرفدار جامعه مدنی بودند که طرفدار ایجاد دولت رفاه بودند و بدون این طیف اجتماعی ایجاد جامعه رفاهی تنها با تکیه به ایده لیبرالیستی امکان نداشت. یعنی نیروهای اجرایی و به تعبیری نیروهای اصلی دولت رفاهی و جامعه، خود مردم، مردمی که در بازار کار وجود داشتند در دولت وجود داشتند و درخواست کسب حقوق داشتند و خواسته‌هایشان هم منطقی بود و لذا نوعی اجماع اجباری بین سرمایه‌دارها، لیبرال‌ها و مردم بوجود آمد. این اجماع شانس بزرگی بود برای دولت رفاه که تا دهه ۷۰ قرن قبل کشش داشت و یک نوع سرمایه‌داری متعادل را توانست پیاده کند.

*فرمودید تا دهه هفتاد. آیا معتقدید که بعد از دهه هفتاد این نوع سیاست‌ها و دولت‌ها تداوم نداشته است؟

بله، تا دهه هفتاد شرایط تاریخی ایجاد دولت‌های رفاهی در چارچوب سرمایه‌داری مناسب بودند. این شرایط تاریخی امکان رشد را به همه کشورهای سرمایه‌داری داد و رشد اقتصادی سطح بالا تا ۱۰ درصد در سال را داریم. (مثلاً ژاپن دو و نیم دهه رشد اقتصادی ۱۰درصدی داشت) آلمان در چندین دهه رشد اقتصادی ۵ تا ۷ درصدری داشت. شرایط رشد بعد از جنگ جهانی آماده بود ظرفیت استفاده از منابع طبیعی و انسانی بطور انبوه وجود داشت، هنوز جامعه سرمایه داری اشباع‌نشده بود. امکان اینکه علیرغم سرمایه‌داری تقسیم درآمد هم به‌صورت متعادل مدیریت شود، موجود بود. اما به دلیل محدود بودن امکانات و ضرفیت‌های رشد، می‌بینیم که رشد متوسط کشورهای صنعتی و پیشرفته از سال ۱۹۷۰ به بعد در سطح بالا یعنی ۵ یا ۶ درصدی به ۲ یا یک‌درصدی می‌رسد که هنوز همین ضریب رشد ادامه دارد. یعنی ما در بعد از این دهه، شاهد ضریب رشد بسیار ضعیفی هستیم. در این شرایط کاهش یافتن ظرفیت‌های رشد اقتصادی به درگیری شدیدی برای تقسیم درآمد و مسئله مهم سیاسی روز تبدیل می‌گردد.

اگر در دوران قبل نوعی اجماع بین دوطبقه بزرگ سرمایه‌داری و کارگری وجود داشت چون رشد ممکن بود اما پس از آن دوره درگیری و کوشش در کسب قدرت بیشتر برای تقسیم درآمد نقش تاریخی پیدا می‌کنند. درست در این شرایط است که ایده نولیبرالی که از دهه ۱۹۳۰ به بعد وجود داشته بروز می‌کند و قدرتمند ‌می‌شود و سرمایه‌دارهایی که تا به‌ حال مجبور به قبول دولت رفاه بودند از این اجماع (اجماع ملی) بیرون می‌آیند و طرفدار ایده‌های نئولیبرالیستی می‌شوند.

در نئولیبرالیسم چندین مسئله بسیار مهم است، ابتدا اینکه اقتصاد باید راه سیاست را تعیین کند و نه بالعکس. دوم اینکه نیروی کار انعطاف بسیار بیشتری داشته باشد و این کارگر است که بایستی در خدمت سرمایه‌دار قرار گیرند و کارگران لازم است همه نوع شرایطی که سرمایه برای انباشت بیشتر به آن محتاج است را بپذیرند. چون فقط از این طریق است که آنها شانس حفظ شغل خود را دارا می‌باشد. این نظریه نشان می‌دهد که هدف ایده نئولیبرالیستی این بود که تقسیم درآمد به نفع سرمایه‌داران انجام بگیرد و در این جهت هم راهبردهایی را به سیاستمداران و کلیه احزاب پیشنهاد می‌کرد که سبب تغیر تقسیم درآمد از جانب نیروی کار به‌طرف سرمایه‌دار انجام بگیرد.

ما می‌بینیم که در سطح جهان ضریب بیکاری از سال‌های ۱۹۷۰ به بعد، حتی از اشتغال کامل و ضریب بیکاری صفر به ضریب بیکاری ۱۰ درصد و ۱۲درصد هم رسیده است. می بینیم که سطح دستمزد در بعد جهانی یا کاهش پیداکرده و یا ثابت مانده و سطح دستمزد به سمت دامپینگ کاهش یافته است و سرمایه‌داران و ثروتمندان موفق شده‌اند در این دوران سهم خودشان را از درآمد بشدت افزایش دهند و این مهم‌ترین دلیل شکاف اجتماعی حال است به ترتیبی که امروز سرمایه و درآمد هشت ثروتمند بزرگ دنیا بیشتر از درآمد ۵۰ درصد جمعیت جهان است. این شکاف عظیمی که در این دوران به وقوع پیوسته نتیجه سیاست‌های نئولیبرالی است که اقتصاد را به رکود کشانده و دولت‌ها را به دولت‌های بدهکار تبدیل کرده و آنها را مجبور کرده که از بودجه‌های رفاهی کم کنند و بودجه دولتها را در یک جریان و حلقه جدید سیاسی- اجتماعی قرار دهند که در این حلقه انسانها اجبارا نقش دوم را به عهده می‌گیرد در حالیکه سرمایه‌داران و در کل ثروتمندان به تنهائی سرنوشت ۸ میلیارد جمعیت جهان را تعین می کنند و همه چیز را در خدمت ثروتمندتر کردن خود قرار می‌دهند.

می‌دانیم که بخش فاینانس که ربطی به تولید و ایجاد ارزش ندارد در این مدت گسترش پیدا می‌کند. زیرا ثروتمندان و سرمایه‌داران قادرند سود سرمایه خود را آنگونه افزایش دهند، که دیگر قادر به جذب در بازار داخلی و ایجاد اشتغال نیست. لذا ضریب سرمایه‌گذاری در کلیه کشورهای سرمایه داری نسبت به تولید داخلی کاهش پیدا می‌کند.

می‌توان گفت سرمایه‌داری جهانی زیر چتر سرمایه‌داری فاینانس به یک جامعه در حال رکود تبدیل‌شده است. آنچه که در این جامعه اتفاق می‌افتد انتقال در آمد به نفع اقشار ثروتمند است. این جامعه نمی تواند آینده‌ساز باشد. نه در زمینه اجتماعی و نه در زمینه از بین بردن بیکاری انبوه و مسائل زیست‌محیطی که نتیجه آن جنگ در مناطق مختلف دنیا و همچنین رشد راست‌گرایان و رشد پوپولیسم و فاشیسم در دنیاست. این واقعیتی است که باید در ارتباط با نئولیبرالیسم و سرمایه‌داری فاینانس دید.

*شما درجایی اشاره می‌کنید که کشورهای توسعه‌یافته، به‌ویژه تا دهه هفتاد و بعدازآن یک رشد حدود ۱۰ درصدی داشته‌اند که طبیعی است و بعد به یک رشد متوازن می‌رسند آیا این طبیعی نیست که جامعه در یک‌زمان رشد تندی خواهد داشت و بعد به یک رشد متوازن می‌رسد. مثلاً الآن چین هم یک رشد تند دارد و طبیعی است که در آینده این ضریب کم شده و به یک رشد متوازن برسد. آیا این رشدی که شما می‌فرمایید همانی نیست که این جوامع به سطحی از رشد رسیده‌اند که درصد آن پائین می‌آید و به یک رشد متعادل و متوازن می‌رسند؟

بله، نظر شما کاملاً درست است. یعنی اینکه کشورهای سرمایه‌داری و پیشرفته، در حال رکود هستند این‌یک امر طبیعی است. سایر کشورها ازجمله چین، برزیل و کشورهای جهان سوم اگر به همان سطح برسند به رکود برخواهند خورد. این امری طبیعی است، اما نتیجه‌گیری از این شرایط می‌تواند متفاوت باشد. نئولیبرالیسم عملا در تجربه این نتیجه‌گیری را کرده که چون این‌گونه است پس باید ثروتمندها ثروتشان را بیشتر کنند چون این ایدئولوژی معتقد است هرچه ثروتمندها بیشتر ثروت داشته باشند به نفع جامعه است و بقیه هم به موهبت ثروت آن‌ها به اشتغال و درآمد می‌رسند. این طرز فکر جوهر اندیشه نئولیبرالیستی است. نتیجه این نظریه مهم این است که ثروت در دست قشر قدرتمندان تمرکز یابد، اما اینکه این تمرکز ثروت تولید و اشتغال ایجاد می‌کند یا نه در درجه دوم اهمیت قرار دارد. این‌طرز فکر و راهبرد، راهی است که می‌بینیم به فاجعه نزدیک شده، هم فقر در دنیا زیاد شده و هم اختلافات و درگیریها و جریانات تخریبی راستی و پوپولیستی بیشتر شده است.

نئولیبرالیسم عملا در تجربه این نتیجه‌گیری را کرده که باید ثروتمندها ثروتشان را بیشتر کنند چون معتقدند هرچه ثروتمندها بیشتر ثروت داشته باشند به نفع جامعه است و بقیه هم به موهبت ثروت آن‌ها به اشتغال و درآمد می‌رسندگزینه دیگر آن است که در جوامع پیشرفته می‌تواند ساعت کار کاهش یابد و با ایجاد اشتغال کامل و از میان برداشتن بیکاری انبوه شرایط جدیدی بوجود آید که علیرغم رکود اقتصادی از طریق جا به جا نمودن بخشی از ثروت از طیف کوچک اما قدرتمند جامعه به طرف اکثریت قریب به اتفاق اما کم درآمد، رفاه عمومی افزایش یافته و امکانات جدید برای انسان‌ها و بهینه سازی وضع اجتمائی آنها از قبیل افزایش زمان مرخصی، حقوق بازنشستگی، امکانات بهداشتی و غیره بالاخره رکود اقتصادی همراه با رفاه بیستر انسانها شود و رکودی نباشد که ۱۰ درصد از اعضای جامعه به انگل تبدیل‌شده باشند و بقیه به‌نوعی در ترس به سر ببرند که مبادا شغلشان را از دست بدهند. این کار وقتی عملی است که همه مشتغل باشند با کاهش ساعت کار از ۴۰ ساعت به ۳۰ و احتمالاً در آینده به ۲۰ ساعت در هفته. در این صورت همه مشتغل خواهند بود و همه درآمد دارند و ترس از بیکاری، زمینه عینی خودش را از دست می‌دهد. امکان ایجاد عدالت به وجود می‌آید، تقسیم درآمد متعادل خواهد شد و دولت رفاهی گسترش پیدا خواهند کرد.

درنتیجه امکان سواستفاده از طیفی از جامعه که از جامعه زده‌شده‌اند، برای ایجاد تروریسم، پوپولیسم و انتخاب اشخاصی مانند ترامپ و امکان انتخاب افرادی با نظریات فاشیستی از بین خواهد رفت. چون زمینه اجتماعی کلیه این جریانات افراتی، فقر و ناامیدی بخش زیادی از مردم از جامعه و نوع زندگی و روابط زندگی و بی‌اعتمادی به دولت و ساختار و احزاب است.

این بی‌اعتمادی نتیجه سیاست‌های نئولیبرالیسم است. اما اگر ما راه دیگر را که انسان در آن نقش عمده را داشته باشد، انتخاب کنیم می‌توانیم بگوییم که بشریت می‌تواند علیرغم رکود طبیعی اقتصاد با خوشبختی بیشتری زندگی کند و همین امکانات را برای نسل‌های بعدی نیز به وجود بیاورد. لذا مشکل اصلی جهان مشکل رکود اقتصادی نیست بلکه مشکل اصلی بی عدالتی در تقسیم درآمد و مشارکت دادن مردم است. علاوه بر آن، مشکل تخریب محیط زیست بشریت می‌باشد که نسل های گذشته برغم ایجاد رشد ناموزن به نسلهای آینده تحمیل کرده است. بنابراین نه‌تنها رکود را باید قبول کنیم بلکه باید قبول کنیم که بخشی از ثروت های ایجاد شده دنیا در اختیار بهینه سازی محیط زیست برای نمونه ممانعت از ایجاد آلاینده‌ها و خنثی نمودن آلاینده‌گی‌های در گذشته ایجاد شده اختصاص پیدا کند. در حقیقت باید بینشمان را از آینده تغییر بدهیم و محور بینشمان را از دوران گذشته یعنی از دیدگاه نادرست رشد بدون هزینه به دیدگاه درونی نمودن کلیه هزینه های تولید و حفظ محیط زیست تغیر دهیم.

*فکر نمی‌کنید که هر سیاستی یک سری ما به ازاء یا پیامدهای ناخواسته هم دارد، ازجمله این سیاست‌های نئولیبرالیستی، فکر نمی‌کنید بخشی از این پیامدها زائیده طبیعی این سیاست‌ها باشد؟

در این مورد من با شناختی که از نئولیبرالیسم، اهداف، عملکرد و تجربه این دیدگاه دارم باید اصرار کنم که ستون‌های نهادینه‌شده در این سیستم و سرمایه فاینانس این‌ستونهای تخریبی ساختار را تشکیل می دهند و به هیج وجه تصادفی و غیر منتظره به وجود نیامده‌اند. وضع موجود درست در تطابق با اهداف نئولیبرالیسم است. اهداف گفته نشده و پشت پرده در هر ایده‌ای همیشه به مثابه اهداف مردم پسند مطرح می شوند. برای نمونه نئولیبرالیسم با تظاهر به هدف ایجاد انبوه شغل موفق شد احزاب را به دنبال خود بکشاند، اما واقعیت آن است که درست در دوران صدارت اندیشه نئولیبرالیسم ضریب بیکاری انبوه در همه کشورهای سرمایه داری از ۲ تا ۳ درصد در هه ۱۹۸۰ به ۱۰ تا ۲۰ در صد در حال حاضر رسید. این روند واقعی هدف اصلی اندیشه این جریان جدید بود. چون بدون بیکاری و نهادینه شدن بیکاری انبوه سطح دستمزد در سطح موردقبول سرمایه‌داران با بینش یک‌جانبه سود زیاده‌تر در کمترین مدت، نمی توانست امکان‌پذیر شود. بیکاری و کاهش سطح دستمزد اصلی است که نئولیبرالیسم هدفمندانه به پیاده کردن آن در چند دهه اخیر کوشش شدید داشته است.

مشکل اصلی جهان مشکل رکود اقتصادی نیست بلکه مشکل اصلی بی عدالتی در تقسیم درآمد و مشارکت دادن مردم است. علاوه بر آن مشکل تخریب محیط زیست بشریت می‌باشد که نسلهای گذشته برغم ایجاد رشد ناموزن به نسلهای آینده تحمیل کرده است اما ما مشاهده می کنیم که نتیجه آن خوشبخت کردن انسانها نبوده است، بلکه نهادینه کردن بیکاری انبوه، نهادینه کردن دولتی ضد رفاه نهادینه کردن دولت‌های بدهکار بوده است که حالا مجبورند از سرمایه داران بزرگ برای توازن بودجه وام بگیرند و همیشه وابسته به آن‌ها باشد. این‌ها همه برنامه‌های نهادینه کردن بدترین اوضاع برای کشورها و برای دنیاست. به همین دلیل من به‌هیچ‌وجه با این نظریه که اتفاقاتی که در این چند دهه افتاده که اتفاقی و بدون هدف بوجود آمده اند، موافق نیستم. من فکر می‌کنم این طرز فکر نیز از تبلیغات وسیعی که نئولیبرالیسم در راستای مشروعیت بخشیدن به راهبرد ضد انسانی خود کرده است، سرچشمه میگیرد.

*نقش کشورهای تولیدکننده نفت و به‌تبع اوپک چیست؟ آیا این‌ها را هم می‌توان در این شرایط که به تعبیر شما نئولیبرالیسم مسبب آن شده است دخیل دانست؟

دخالت کشورهای خاورمیانه و نقش منابع نفتی این دیار یکسان نیست. بعضی از این کشورها به دلیل محدود بودن جمعیت و وفور منابع طبیعی مانند عربستان سعودی و بدلیل ساختار قومی حکومت و ممانعت از ایجاد دموکراسی، این‌کشورها در عمل به پایگاه سرمایه‌داری فاینانس تبدیل‌شده‌اند. چون درآمد رانتی این‌کشورها در سطح بسیار بالائی قرار دارد و لذا در این میان سهم درآمدشان از فاینانس به‌مراتب از سهم تولید نفت و گاز بیشتر است. این‌یک نمونه نقش منفی کشورهای خاورمیانه است.

ما مشاهده می‌کنیم که عربستان سعودی به پایگاه نظامی و سیاسی یک کشور امپریالیستی تبدیل شده است. این حلقه ایجاد شده میان منابع نفتی، سرمایه داری فایننس، سیستم نظامی و صدور اسلحه به منطقه چیزی بجز یک حلقه تخریبی نیست و با منافع حال و آینده خاورمیانه کاملا در تضاد است.

ریشه اکثر مشکلات و چالشهای موجود در این منطقه را می بایست در الگوی ناپایدار استفاده از منابع طبیعی نفتی منطقه جستجو نمود که این الگوها نه در خدمت مردم منطقه و نه در خدمت بشریت عمل می‌کنند.

این الگوها بر اساسی راهبرهای بومی و رعایت منافع مردم و محیط زیست بوجود نیامدند و از همان ابتدا بر روابط امپریالیستی و سرمایه‌داری فاینانس استوار بوده اند.

خاورمیانه موفق نشده است که راهی را بگذراند که از منابع طبیعی‌اش بتواند هم برای کشورهای این منطقه و هم برای آینده الگوی انرژی در جهان که الگوی دیگری به‌غیراز انرژی‌های فسیلی است استفاده کند. خاورمیانه می‌توانست و می‌تواند نقش مهمی در سیاستگذاری جهان داشته باشد و البته این در صورتی بوجود می‌آمد که راهبرد همکاری مشترک و امنیت مشترک منطقه ای مد نظر قرار می‌گرفت. همکاری های اقتصادی در زمینه استفاده از منابع و امکانات طبیعی مشترک و ایجاد راها و ارتباطات مشترک، برنامه‌های زیست‌محیطی مشترک و ایجاد سیستم های تولید برق و انرژی مشترک و ایجاد نهادهای آموزشی مشترک و خلاصه ایجاد بازار مشترک و تعریف امنیت منطقه ای مشترک می‌توانست از وقوع فاجعه های پی در پی در منطقه ممانعت کند، بخصوص اینکه، کشورهای منطقه با دین اسلام از یک فرهنگ مشترک و همزیستی طولانی و تا حدی هم صلح آمیز برخوردارند.

این شرایط مناسب می‌توانست و همواره هم می‌تواند شرایط متکی بودن کشورهای منطقه به نیروها و ظرفیتهای کلان خود را بوجود آورد و از اینکه نیروهای خارج از این منطقه به‌ویژه نیروهای نظامی و دسیسه طلب وارد منطقه بشوند و کشورهای منطقه را به جان یکدیگر بیاندازند، جنگ شیعه و سنی را بپا کنند، جلوگیری کند. در حقیقت راهی که ما هنوز شروع نکردیم. اما افرادی هستند که خواهان همکاری مشترک هستند که شاید بخش دیپلماتیک ایران هم در این زمینه مشغول مطالعه است.اما به‌طورجدی ما وارد بحث آینده‌ساز همکاری مشترک نشده‌ایم که از جنگ‌های درونی مانند جنگ در سوریه و تغییر رژیم‌ها جلوگیری بکینم و از نیروها برای رشد و توسعه و شرایط بهتر استفاده کنیم. درواقع این منطقه با ظرفیت‌هایی که دارد می‌تواند در سطح جهان نقش خیلی مثبتی بازی را به عهده بگیرد. اما تابه‌حال متأسفانه از این ظرفیت‌ها سو استفاده‌شده و درست عکس نقش مثبت را بازی کرده است.

*من از صحبت‌های شما این را فهمیدم که کلاً سرمایه‌داری و اکنون نئولیبرالیسم به بن‌بست‌های اقتصادی- اجتماعی- سیاسی رسیده است. پرسش اینجاست که پیش‌بینی‌تان در آینده چیست؟ آیا نسخه بهتر از این وجود دارد؟

طبیعی است که در هر دوران تاریخی هرچقدر هم که آن دوران فاجعه‌بار باشد همیشه نسخه مثبتی وجود دارد و غیر از این هم نمی‌تواند باشد این‌امری طبیعی است. چون انسان‌ها به‌خودی‌خود طرفدار جنگ نیستند که همیشه بخواهند جنگ کنند، بلکه انسان‌ها طرفدار صلح و رفاه هستند. پس باید جایگزینی عملی هم برای ارضای آرزوهای طبیعی انسانها وجود داشته باشد.

من فکر می‌کنم اکنون ما در شرایطی قرار داریم که این شرایط الزاما بشریت را با دو راه مختلف و متقابل قرار داده است. مقصود من انتخاب بین سرمایه‌داری فاینانس در سطح جهانی و ادامه آن با تمام فجایعی که این راه اجبارا همراه خود دارد. همین وضع در اوایل قرن بیستم سبب دو جنگ جهانی شد، فاشیسم و نابودی اقشار و اقوام مختلف در حدود ۱۰۰ میلیون کشته و نابودی سرمایه‌های انسانی و طبیعی. اگرچه احتمال تکرار این فجایع به خاطر تجربیاتی که حتی خود سرمایه‌داران از آن دوران گرفته‌اند خیلی کم شده است و نخبگان کشورهای سرمایه داری پیشرفته کوشش می‌کنند که خطرات ساختاری را تا حدی مهار کنند. این مسئله را برای نمونه می‌توان در برنامه نجات بانک‌های کلیدی و ورشکسته کشورهای سرمایه درای پس از بحران مالی ۲۰۰۸ مشاهده نمود.

ما به‌طورجدی وارد بحث آینده‌ساز همکاری مشترک نشده‌ایم که از جنگ‌های درونی مانند جنگ در سوریه و تغییر رژیم‌ها جلوگیری بکینم و از نیروها برای رشد و توسعه و شرایط بهتر استفاده کنیمکشورهای سرمایه‌داری با به کار گذاردن بیش از ۱۰۰۰میلیارد دلار سرمایه کشورهای خود در ممانعت از سقوط سیستم بانکی، یعنی آن اتفاقی که پس از بحران مالی جهانی ۱۹۲۹ افتاد، موفق شدند از تکرار فاجعه خانمان سوز تاریخی لااقل موقتا جلوگیری کنند. اما آیا تضمینی وجود دارد که این کشورها قادر خواهند بود برای بار دوم این وسیله را مجددا بکار اندازند؟ و آیا چنین منابع هنگفتی در درست دولتها قرار خواهد داشت و آیا بکار انداختن بخش قابل ملاحظه ای از درآمدها و سرمایه ها برای حفظ سیستمی تخریبی به نارضایتی همگانی و بی اعتمادی عمومی مردم نسبت به احزاب و دولت‌های موجود یعنی ایجاد جو غیر قابل سیاسی تبدیل نخواهد گردید.

آیا جریان‌های ناسیونالیستی مانند ترامپیسم که که هیچگونه تفاهمی برای چالشهای زیست محیطی ندارد نشانه شروع از هم‌پاشیده گی نظام مدیریتی جلوگیری از فاجعه نمی‌باشد؟ ترامپ حتی حاضر به قبول اینکه ما در درون فاجعه زیست‌محیطی بسرمیبریم هم نیست و از قرارداد پاریس کناره‌گیری می‌کند، یعنی سبب می‌شود که راهی که دولتها به‌زحمت تا کنون پیمودند یکشبه نابود گردد. از دید من این نمونه بارز و نشانه بسیار فاجعه آور و خطرناکی برای بحران شدید مدیریت فجایع سیستم موجود و آغاز مسیری بسیار خطرناک است.

راه دوم که من به موفقیت آن به‌شرط اینکه مردم خودشان در این راه مبتکر شوند، ایمان دارم این است که ابتدا در جهان جنبش وسیعی برای کاهش ساعت کار از ۴۰ ساعت به ۳۰ ساعت در هفته در کشورهای سرمایه داری پیشرفته و ایجاد اشتغال کامل بوجود آید. یعنی راهبردی انتخاب شود که ماهیتا ضد استراتژی نئولیبرالیستی و سرمایه‌داری فایننس است و مشروعیت این سیستم را بطور جدی به لرزش در می‌آورد. سیستم در حال حاضر موجود به شدت به افزایش ساعت کار در طول عمر کارکنان و کاهش سطح دستمزدها و نهادینه شدن فقر وابسته است. برعکس تعدیل شکاف درآمدی و جامعه ساختاری را پی ریزی می‌کند که انسان‌ها از استقلال بیشتری در زندگی‌شان برخوردار می‌شوند و دیگر ترس این را ندارند که به خیل بیکاران یا انگل‌های جامعه بپیوندند و از امکانات ساعت فراغت برای بالا بردن آگاهی برای دخالت در امور سیاسی، برای دموکراتیزه کردن جامعه‌شان و برای مشارکت بیشتر در ساختن آینده که بسیار مهم است، استفاده می‌کنند. اگر مردم در ساختن جامعه‌شان شرکت بیشتری داشته باشند قطعاً از وقوع فجایع مانع می‌شوند.

این مردم هستند که می‌توانند با تصمیم خودشان به نفع خودشان و نسل‌های آینده‌شان تصمیمات بهتری بگیرند و از تصمیم‌هایی که اقشار نامرئی و بی نام ونشان در پس درب‌های بسته در کنفرانس‌های مختلف برای بشریت می‌گیرند و بشریت را به آن راه اول هول می‌دهند، جلوگیری کنند.

*در پایان اگر نکته خاصی دارید بفرمائید.

من فکر می‌کنم دولت ما نیز می تواند با انتخاب تصمیمات کلیدی اندیشه و زیربنای اصلاحات را آنگونه در کشور نهادینه کند که راه برگشت از آن با مخارج سیاسی رقابت در بازار جهانی پیش شرط هائی دارد و امکان رقابت احتیاج شدید به آماده کردن صنایع بومی در رقابتهای داخلی داردکلانی گره بخورد. یکی اینکه با تکیه به مهمترین مشکل اقتصاد ایران یعنی ضعف بازار داخلی و سطح پائین قدرت خرید انبوه جامعه، تقویت جدی بازار داخلی و افزایش قدرت خرید مردم از طریق تقسیم عادلانه درآمد یعنی از طریق تقسیم عادلانه ارزش‌های ایجاد شده و نه از طریق تولید نقدینگی و ایجاد تورم و راضی نمودن کوتاه مدت مردم الزاما در دستور کار دولت قرار گیرد.

تقسیم عادلانه ارزش های تولید شده است که می‌تواند آن تحول ساختاری را در بازار داخلی بوجود آورد که مهمترین پیش شرط به راه انداختن چرخ اقتصاد در سطح انبوه و ضامن رشد اقتصادی قابل ملاحظه باشد. بدون افزایش قدرت خرید انبوه هیچگاه رشد چند درصدی تولید داخلی ممکن نخواهند بود. طبیعی است که ثروتمندان و رانت خواران با چنین راهبردی به مقابله خواهند پرداخت. از طرف دیگر تاکید رهبری به اشتغال و تولید برای سال جاری می تواند به پشتوانه سیاسی قدرتمندی برای خنثی نمودن فشارهای مخالفین و اجرای سیاست قدرتمندن نمودن بازار داخلی تبدیل گردد. افزایش حداقل سطح دستمزد و اجرای پروژه های اشتغال زای ساختاری و یا به پایان رسانیدن پروژه‌های متوقف شده دولت و همچنین اجرای پروژه های رفاهی می‌توانند به نوبه خود به افزایش قدرت خرید انبوه شهروندان بیفزایند.

مالیات‌های سطح بالا می‌تواند انتقال ثروت را از دست آن عده که از ثروتشان به جز مصرف کالاهای لوکس و وارداتی استفاده نمی کنند به اقشار وسیع که احتیاجات اولیه خودشان را باید جوابگو باشند، قدرت داخلی بازار و اقتصاد را به‌صورت جهشی می‌تواند تغییر دهد.

دوم اینکه لازم است واردات هدفمندانه کنترل شود به ترتیبی که ابتدا و در مرحله اول صنایع بومی و سرمایه داران بومی بتوانند تقویت شوند. در این راستا لازم به تذکر است که رقابت صنایع داخلی در بازار جهانی قبل از اینکه کیفیت تولیدات داخلی را افزایش دهد به نابودی آنها کشیده می‌شود و لذا راهبردی پر ریسک است. هدف افزایش کیفت کالاها می‌تواند از طریق تقویت رقابت در بازار داخلی هم تحقق بپذیرد و افزایش قدرت بازار داخلی خود به خود رقابت داخلی را تشدید می‌کند اما رقابت صنایع و تولید کننده گان بومی در بازار جهانی هنگامی موثر خواهد بود که این صنایع دوران ضعف و تفولت را پشت سر گذارده باشند و در اولین روبروئی نابود نشوند.

این همان راهبردی است که کلیه کشورهای موفق دنیای سوم از قبیل کره جنوبی انتخاب نمودند. لذا رقابت در بازار جهانی پیش شرط هایی دارد و امکان رقابت احتیاج شدید به آماده کردن صنایع بومی در رقابتهای داخلی دارد. کره جنوبی این دوران را که بیش از دو دهه به طول انجامید پشت سر گذارد و از واردات بی‌حدوحصر جلوگیری کرد و دنبال استراتژی صنعتی کردن جامعه از طریق جایگزین کردن واردات رفت و بعدازاینکه بنیه اقتصادی قوی شد و بخش‌های مختلف اقتصاد بیک دیگر اتصال پیدا نمودند و همه بخش‌ها از یکدیگر بهره مند شدند ویکدیگر را تقویت کردند، وارد بازار جهانی شد. اقتصاد ما به‌گونه‌ای است که باسیاست درهای باز و عدم کنترل واردات، چاره ای به جز اینکه به انگل بازار جهانی تبدیل شود و در حال درجازدن بسر برد، ندارد.

مشکل اصلی جهان رکود اقتصادی نیست، بی عدالتی در تقسیم درآمدهاست
انتشار : ۱۸ تیر ۱۳۹۶

مردم صرفه‌جویی در مصرف برق را جدی بگیرند/۴راهکار ساده کاهش مصرف


شرکت توانیر از مشترکان برق در تمام بخش ها تقاضا کرد تا با کاهش و مدیریت مصرف به ویژه در ساعتهای اوج بار، وزارت نیرو را در تامین برق پایدار، یاری کنند.

به گزارش خبرگزاری مهر، روابط عمومی و امور بین الملل شرکت توانیر با توجه به افزایش دمای هوا و روند صعودی مصرف برق، اطلاعیه ای صادر کرد.

در این اطلاعیه آمده است:

باتوجه به افزایش مستمر دما و پایداری هوای گرم در همه بخش‌های کشور، طی روزهای اخیر شاهد افزایش بی سابقه مصرف برق در کشور بودیم، به نحویکه طی روز چهارشنبه مورخ ۱۴/۴/۹۶، رکورد بی سابقه ۵۵۴۰۰ مگاوات که نسبت به مدت مشابه سال گذشته هفت درصد رشد را نشان می‌دهد، به ثبت رسید. در چنین شرایطی جهت جلوگیری از بروز خاموشی، علی الخصوص در استانهای گرمسیر کشور، بیش از هر زمان دیگر به مدیریت مصرف برق نیازمندیم.

بدینوسیله از عموم هموطنان و مشترکین گرامی در تمامی بخش‌ها تقاضا دارد تا با کاهش و مدیریت مصرف برق به ویژه در ساعتهای اوج بار (۱۲ الی ۱۶ و ۲۰ الی ۲۳)، کارکنان صنعت برق را در ارائه هرچه بیشتر خدمات و تامین برق پایدار یاری نمایند.

-راهکارهای ساده برای کاهش مصرف برق :

*در کولرهای آبی تا حد امکان از دور کند کولر استفاده شود.

* دمای مناسب برای تنظیم ترموستات در کولرهای گازی بین ۲۳ تا ۲۵ درجه سانتی گراد است.

* هنگام استفاده از کولر یا وسایل سرمایشی، تا حد امکان از لوازم پرمصرف برقی مانند اتو، لباسشوئی، ظرفشوئی و جاروبرقی به طور همزمان به ویژه در ساعات اوج بار استفاده نشود.

* خاموش کردن لامپ های اضافی و استفاده از روشنایی طبیعی در روز، ساده ترین راه صرفه جویی در مصرف برق است.

مردم صرفه‌جویی در مصرف برق را جدی بگیرند/۴راهکار ساده کاهش مصرف
انتشار : ۱۵ تیر ۱۳۹۶

مدیرعامل توانیر اعلام کرد: رکورد بی‌سابقه در مصرف برق!/ احتمال خاموشی قوت گرفت


به نقل از صدا و سیما، آرش کردی گفت: در حالی که پیش بینی ما رشد ۵ درصد در مصرف برق امسال بود، مصرف امروز رشد ۷ درصدی نسبت به پارسال را تجربه کرد.

وی گفت: این میزان مصرف، ما را در یک شرایط بحرانی و خطرناک قرار داده است؛ به گونه ای که میزان مصرف و میزان تولید سر به سر شده و امکان اعمال خاموشی به دلیل محدودیت های شبکه انتقال و تولید، بالا گرفته است.

کردی از مشترکان خواست مدیریت مصرف را در دستور کار خود قرار دهند و در ساعات اوج مصرف روز، یعنی ۱۲ تا ۱۶ و اوج مصرف شب یعنی ۱۹ تا ۲۳ از وسایل برقی غیرضروری استفاده نکنند. همچنین برای استفاده از وسایل سرمایشی مانند کولرهای گازی و اسپیلت ها، دمای ۲۳ تا ۲۵ درجه را انتخاب و در استفاده از کولرهای آبی، از دور کند آن استفاده نمایند.

به گفته کردی، مشترکان همچنین وسایل روشنایی غیرضروری را از مدار خارج، و تا جایی که می توانند از نور طبیعی استفاده کنند؛ این در حالی است که در هفته های آینده نیز، شاهد ادامه گرما خواهیم بود؛ بنابراین از مشترکان تقاضا داریم تا یک ماه آینده، مدیریت مصرف را به طور جدی در دستورکار خود قرار دهند.

وی با اشاره به اینکه اوج مصرف پارسال در ۲۸ تیر ماه، ۵۲ هزار و ۷۰۰ مگاوات ثبت شده است، گفت: این درحالی است که ۱۴ تیر امسال، رکورد بی سابقه ای در مصرف برق ثبت شده و مصرف برق در زمان مشابه پارسال، ۵۱ هزار و ۶۰۳ مگاوات بوده است.

مدیر عامل توانیر با بیان اینکه احتمال بروز خاموشی با روند مصرف کنونی برق به شدت بالا است، گفت: گرمای زیاد در همه جای کشور حاکم است؛ به خصوص مناطق گرمسیر، استان های بوشهر، هرمزگان، خوزستان، جنوب فارس، جنوب کرمان، جنوب سیستان و بلوچستان و حتی استان های شمالی نیز روزهای بسیار گرمی را سپری می کنند.

وی با اشاره به اینکه مصرف برق امروز نشان می دهد روز گذشته، گرمترین روز سال ۹۶ را تا الان پشت سرگذاشته ایم افزود: بدون شک، مصرف بالاتر از این حد، یعنی اعمال خاموشی و رکورد مصرف برق در امروز چیزی نیست که به آن افتخار کنیم چون صنعت برق را به مخاطره می اندازد.

مدیرعامل توانیر اعلام کرد: رکورد بی‌سابقه در مصرف برق!/ احتمال خاموشی قوت گرفت
انتشار : ۱۵ تیر ۱۳۹۶

افزایش حمایت کنگره از لایحه «عزل ترامپ به دلیل عدم تعادل روانی»


به نقل از روزنامه «ایندپندنت»، حمایت اعضای کنگره آمریکا از لایحه ای که ممکن است باعث عزل دونالد ترامپ از مقام ریاست جمهوری آمریکا شود، روبه افزایش است.

اعضای دموکرات مجلس نمایندگان آمریکا طرحهایی برای تشکیل هیأتی چند حزبی و متشکل از ۱۱ عضو به نام «کمیسیون نظارت بر صلاحیت رئیس جمهور» ارائه نمودند که مسئولیت ارزیابی و بررسی سلامت جسمی و روانی رئیس جمهور آمریکا را برعهده خواهد داشت.

این لایحه که از سوی «جامی راسکین» نماینده ایالت مریلند تدوین و ارائه شد و از حمایت ۲۱ عضو مجلس نمایندگان آمریکا برخوردار است، مقرر می کند که در صورت مشاهده عدم تناسب جسمی و روانی شخص رئیس جمهور با این مقام عالی اجرایی، وی از این مقام برکنار شود.

این لایحه نخستین بار در ماه آوریل ارائه شد؛ اما به دنبال انتشار پیامهای توئیتری تند و شدید اللحن دونالد ترامپ علیه مخالفان خود طی هفته های اخیر، حمایتها از این طرح پیشنهادی روندی صعودی یافته است.

منتقدان دولت کنونی آمریکا می گویند که پیامهای توئیتری و مکرر دونالد ترامپ که حاوی اشارات و مظاهر خشونت است، نشاندهنده فردی است که برای این سِمَت مناسب نیست.

طرح این لایحه در حالی صورت گرفت که گمانه زنی ها از امکان استناد به اصلاحیه ۲۵ اُم قانون اساسی آمریکا برای عزل دونالد ترامپ از سمت ریاست جمهوری حکایت می کند.

اصلاحیه ۲۵ اُم قانون اساسی آمریکا به معاون رئیس جمهور اجازه می دهد که در سایه حمایت اکثریت اعضای کابینه یا «سایر ساختارهای قانونی همچون کنگره» رئیس جمهور را برکنار نماید. شرط آن، اعتقاد و باور به این مسئله است که «فرمانده کل قوا قادر به ادای اختیارات و وظایف ریاست جمهوری خود نیست».

افزایش حمایت کنگره از لایحه «عزل ترامپ به دلیل عدم تعادل روانی»
انتشار : ۱۵ تیر ۱۳۹۶

نمی‌توان گفت رئیس دستگاه قضا، حرف سیاسی نزند/توصیه به سران قوا


به مناسبت فرا رسیدن هفته قوه قضائیه و سالگرد شهادت شهید بهشتی و ۷۲ تن از یاران، رئیس قوه قضائیه آیت الله صادق آملی لاریجانی با مردم از طریق رسانه ملی گفتگو می‌کند.

آیت الله صادق آملی لاریجانی در پاسخ به این سؤال که مهم‌ترین اقدامات دستگاه قضا در سالی که گذشت، چه بود؟ گفت: پاسخ به این سؤال دشوار است چون نهادهای متعددی زیرمجموعه قوه قضائیه قرار دارد که هر کدام وظایف خودشان را دارند.

رئیس قوه قضائیه تصریح کرد: همه بخش‌های قوه قضائیه کارهای بسیار مهم و تأثیرگذاری را انجام می‌دهند. در سال ۹۵ قریب به ۱۵میلیون و ۳۰۰ هزار پرونده جریان داشته است. البته این به معنای ۱۵ میلیون دعوا نیست.

وی با بیان اینکه گفتن این عدد آسان است، اظهارداشت: به لحاظ کمبود نیروی انسانی رسیدگی به این عدد پرونده کار بسیار دشوار و البته قابل تأمل است.

رئیس قوه قضائیه در خصوص آمار میانگین رسیدگی پرونده‌ها در دادسرا گفت: به طور میانگین آمار ۱۷۰ پرونده برای دادسراها مطرح است.

آملی لاریجانی افزود: فعالیت‌های ارائه شده خدمات بسیار وسیعی است که گاهی باید گفت جفا به دستگاه قضا می‌شود چرا که خدمات وسیع قوه قضائیه نادیده گرفته می‌شود.

رئیس قوه قضائیه در پاسخ به این سؤال که علت نارسایی‌ها و اطاله دادرسی‌ها چیست؟ گفت: نمی‌توان یک عامل را برشمرد، با این حال کمبود نیروی انسانی و بودجه از مهم‌ترین علل است. اگر تعداد شعب بیشتر و کارمندان دستگاه قضا بیشتر باشد، سرعت رسیدگی افزایش می‌شود.

وی افزود: وقتی در یک شعبه در دادگاه ماهانه ۱۱۰پرونده وارد می‌شود، نمی‌توان از قاضی توقع زیادی داشت چرا که اگر قاضی وقت بشتری داشته باشد، دقت بیشتری هم خواهد داشت. در گزارشی که به من داده‌اند در برخی کشورهای اروپایی در هر روز یک پرونده کیفری و برای ۲ روز یک پرونده حقوقی به دادگاه ارسال می‌شود و این در حالی است که آمار ورودی پرونده‌ها به دستگاه قضایی کشور بسیار زیاد است.

فضاسازی رسانه‌ها، استقلال دستگاه قضا را خدشه‌دار می‌کند

رئیس قوه قضائیه در خصوص تخلفات در دستگاه قضا، اظهارداشت: نظارت‌ها افزایش یافته است و تا کنون تعدادی از فضات و کارمندان متخلف برکنار شدند.

وی با انتقاد از برخی نقل قول‌ها در رابطه با افزایش تخلفات در دستگاه قضا، گفت: این افزایش تخلفات صحیح نیست و برای آن مستداتی وجود ندارد.

آملی لاریجانی با تأکید بر ضرورت استقلال دستگاه قضا، گفت: این مختص کشور ما نیست و در بسیاری از کشورهای پیشرفته این موضوع لحاظ شده است. فضا سازی‌هایی که برخی رسانه‌ها برای دستگاه قضا ایجاد می‌کنند، استقلال دستگاه قضا را خدشه دار می‌کند.

افزایش تخلفات در دستگاه قضا صحت ندارد

وی با انتقاد از برخی نقل قول‌ها در رابطه با افزایش تخلفات در دستگاه قضا، گفت: این افزایش تخلفات صحیح نیست و برای آن مستداتی وجود ندارد.

آملی لاریجانی با تأکید بر ضرورت استقلال دستگاه قضا، گفت: این مختص کشور ما نیست و در بسیاری از کشورهای پیشرفته این موضوع لحاظ شده است. فضاسازی‌هایی که برخی رسانه‌ها برای دستگاه قضا ایجاد می‌کنند، استقلال دستگاه قضا را خدشه دار می‌کند.

قاضی نباید در صدور رای، تحت فشار باشد

رئیس قوه قضائیه با تأکید بر اینکه قضات نباید در صدور رای تحت فشار باشند، کفت: به قضات و دستگاه‌ها گفته‌ام که الزام قاضی به رایی جز رای خود خلاف قانون است و قضات نبایند تحت فشار باشند.

وی در خصوص عدم اطلاع‌رسانی قوه قضائیه پیرامون خدمات ارائه شده دستگاه قضا، اظهارداشت: مردم باید اطلاعات لازم در حیث حقوق خود وقوانین مرتبط با کار و زندگی خود بدانند که این مسئله علاوه بر تأثیر در زندگی شخصی خودشان، میزان مراجعه به محاکم را کاهش می‌دهد. بنا براین باید تلاش کنیم سطح اطلاعات مردم از حقوق خود را افزایش دهیم البته این معضل مختص کشور ما نیست و در بسیاری از کشورها این مسئله دیده می‌شود.

آملی لاریجانی با انتقاد از اینکه اطلاعات مردم نسبت به مسائل حقوقی کم است، گفت: علاوه بر دستگاه قضا، نهادهای اجرایی هم در این راستا تلاش‌هایی بکنند. نمی‌توان گفت این موضوع مختص دستگاه قضا است.

نمی‌توان گفت رئیس قوه قضائیه سیاسی حرف نزند

آملی لاریجانی افزود: مانعی بر سر راه اطلاع‌رسانی دستگاه قضا نیست. البته برخی می‌گویند رئیس دستگاه قضا بر حسب مسائل مطرح شده در جلسه مسئولان عالی قضایی، صرفاً سیاسی صحبت می‌کند که باید بگویم اینطور نیست و بیشتر وقت جلسه معطوف به بررسی مسائل حقوقی و قضایی است. اینکه گفته می‌شود رئیس قوه قضائیه نباید بحث سیاسی کند، حرف نادرستی است. رئیس قوه قضائیه عضو شورای انقلاب فرهنگی، فضای مجازی و سایر شوراها است. البته نباید دستگاه قضا راسیاسی کرد با این حال باید قاضی هم از جریانات سیاسی باخبر باشد تا بتواند محارب و مفسد را تشخیص دهد.

متهمان پرونده‌های انتخاباتی به دادسرا احضار می‌شوند

رئیس قوه قضائیه در خصوص رسیدگی به جرایم انتخاباتی گفت: میزان اطلاعاتی که به ما دادند، باید به حدی باشد که متهم را مجرم دانست. قوه قضائیه باید بی‌طرف به این موضوع رسیدگی کند. پرونده‌هایی به ما رسیده که عدد قابل توجهی است. در این میان از فرماندار تا استاندار در این پرونده‌ها مطرح بوده است.

وی افزود: برخی از این متهمان باید در دادسرای کارکنان دولت و برخی در دادگاه‌های دیگر حضور یابند. در قانون ذکر شده که این پرونده‌ها باید خارج از نوبت رسیدگی شود که باید این موضوع لحاظ شود.

آملی لاریجانی در خصوص موضوع برائت گفت: ما نسبت به اصل برائت تردید نداریم. سخنانی که ما در مورد برائت داشتیم پیرامون شواری نگهبان بوده و نص قانون اساسی است که در جرائم اصل بر برائت است مگر اینکه در دادگاه جرم ثابت شود.

وی اظهارداشت: اینکه با اصل برائت بخواهیم کاندیدایی که شبه دارد را تأیید کنیم، درست نیست. یک جایی اصل برائت درست است و دربرخی مسائل هم موضوعیت ندارد.

رئیس قوه قضائیه در خصوص اقدامات عملی پیرامون موضوعات تنبیهی و تشویقی در دستگاه قضا، گفت: برنامه تشویقی و تنبیهی مبسوطی داشتیم و در این راستا با تشدید نظارت‌ها تنبیه‌هایی هم داشتیم که همه آنها خبری نشده است. مردم باید بدانند که دستگاه قضا به تخلفات نظارت دارد.

فساد سیستماتیک در کشور نداریم

آملی لاریجانی در رابطه با اقدامات انجام شده پیرامون مبارزه با فساد اقتصادی، گفت: یکی از مسائل مورد تاکید موضوع مبارزه با فساد اقتصادی است. پرونده‌های کلانی در دستگاه قضا رسیدگی شد که در حین رسیدگی، فشارهای زیادی به دستگاه قضا وارد شد. برخی می‌گفتند که دست قوه قضائیه در این پرونده‌ها آلوده است و برخی هم معتقد بودند قوه قضائیه از پس این پرونده‌ها برنمی‌آید.

وی افزود: بحث پرونده کلان نفتی، فساد سه هزار میلیاردی و سایر پرونده‌ها بخشی از رسیدگی قضایی است. البته ملاحظه‌ای در این رابطه مطرح است و نباید همه مسئولان را مورد اتهام قرار دهیم چرا که در این نظام مسئولان سالم بسیاری مشغول کار هستند. بنا براین باید گلوگاه‌های فساد را پیش از تحقق جرم، ببندیم که بخشی از این مسئله به دستگاه‌های نظارتی بازمی‌گردد.

رئیس قوه قضائیه با بیان اینکه اگر بانک‌ها کار خود را به درستی انجام می‌دادند، پرونده فساد سه هزار میلیاردی وجود نداشت، گفت: راه برخورد با فسادهای مالی، در کنار پیشگیری از وقوع جرم، توجه به گلوگاه‌های فساد است.

آملی لاریجانی با رد فسادهای سیستمی درکشور، گفت: ظاهر این حرف این است که خود سیتسم این فساد را ایجاد می‌کند که این حرف نادرست است. البته تخلفاتی وجود دارد که در شهرداری‌ها و دستگاه‌های اجرایی وجود دارد.

خط قرمزهای توهمی را قبول نداریم

آملی لاریجانی بیا بیان اینکه در توهم برخی هم نبود روزی که به تخلفات مسئولان متخلف رسیدگی شود، افزود: گاهی فشارها و فضا سازی‌های رسانه‌ای و تخریب‌ها علنی است. یکی از روسای جمهور سابق اعلام کرده بود که رسیدگی به پرونده فلان شخص خط قرمز ما است که ما همان زمان اعلام کردیم که خط قرمزهای توهمی را قبول نداریم

وی با اشاره به نظارت سازمان بازرسی به تخلفات دستگاه‌های اجرایی گفت: اگر این سازمان نیرو داشته باشد نظارت‌ها افزایس می‌یابد. یک زمانی از بزرگان حوزه علمیه قم به من می‌گفتند که چند نفر را برای نظارت بر قضات بگذارید که باید بگویم بیش از چندین نفر نظارت می‌کنند و در همین زمینه نظارت پنهان را آغاز کردیم و گاهی معاون دادسرای انتظامی قضات بدون شناسایی به شعبه‌ها می‌روند. در چند روز اخیر هم گزارشی بود که در یکی از شهرستان‌ها قاضی با مردم و وکیل بدرفتاری می‌کند که درخواست تعلیق قاضی مطرح شد.

تخلفات وزارت تعاون در اعطای مجوز به تعاونی‌ها

وی در خصوص تخلفات موسسات بانکی گفت: در جلسه‌ای که با بانک مرکزی داشتیم مشخص شد که وزارت تعاون سال‌ها قبل به تعاونی‌ها مجوزهای غیرقانونی ارائه داده است. دستگاه‌های دیگر نباید حق اعطای مجوز داشته باشند چرا که تعاونی‌ها کار خودشان را دارند. قوه قضائیه در رابطه با تخلفات موسسات مالی فراتر از وظایف خود عمل کرده است.

آملی لاریجانی تصریح کرد: بدون اینکه بخواهیم تقصیر را به گردن نهادی بیندازیم، آمادگی رسیدگی به این پرونده‌ها را داریم. در قانون مسئله نظارت و مجوزها بر عهده بانک مرکزی قرار گرفته است. تا پایان سال طبق اعلام بانک مرکزی قرار است موسسات غیرمجاز ساماندهی شود تا این بساط فعلی جمع شود.

وی درباره وضعیت موسسه مالی کاسپین نیز گفت: البته نمی توان اسم ادغام را بر روی آن گذاشت ولی ۸موسسه مطرح بود که از این ۸ مؤسسه، ۷ مؤسسه بلااشکال بود و دارایی‌های موجود کافی بود و تنها یک مؤسسه دچار مشکل بود که این موضوع هم‌گام به نام در حال حل است.

بازگشت ۵هزار میلیارد تومان از معوقات بانکی

رئیس قوه قضائیه در خصوص پرونده معوقات بانکی گفت: این موضوع در دستگاه قضایی به طور کامل پیگیری شده و ۵هزار میلیارد تومان از طریق سازمان ثبت معوقات به بانک‌ها در سال گذشته بازگشت.

وی با بیان اینکه نمی‌توان به تمامی معوقات بانکی به یک شکل ورود کرد، گفت: برخی از این افراد سرمایه گذاران سالمی هستند که به دلیل وضعیت بازار، معوقه دارند که نباید سرمایه آنها توقیف شود. بنابراین دستگاه قضایی بنا ندارد که به همه معوقات ورود کند.

ورود قوه قضائیه در صورت اثبات جرم دستگاه‌های اجرایی در رابطه با آلودگی هوا

آملی لاریجانی در خصوص موضوع ریزگردها گفت: مقولات متعددی در این رابطه مطرح است. البته نسبت به تأدیب مرتبط با این موضوع حساسیت ویژه‌ای وجود دارد.

وی با بیان اینکه قوه قضائیه در بستر مرتبط با تخلفات محیط زیستی و منابع طبیعی باید فعالیت داشته باشد، تصریح کرد: سازمان بازرسی نسبت به آلودگی هوا و ریزگردها گزارشات مبسوطی داشته و به سران قوه ارسال کردند.

رئیس قوه قضائیه با بیان اینکه ممکن است برخی از این گزارش‌ها حاکی از اعمال مجرمانه از سوی دستگاه‌ها اجرایی باشد، افزود: اگر این موضوع ثابت شود، قوه قضائیه به جرم ورود می‌کند.

نباید بدون سند از آرای قضایی انتقاد کرد

رئیس قوه قضائیه با بیان اینکه توهین به دستگاه قضایی جرم است، گفت: فردی اعلام کرده بود که فلان حکم در تاریخ صد سال اخیر بی سابقه بوده است که پشت پرده این موضوع، جوسازی‌های رسانه‌ای هم بود. البته قوه قضائیه از نقادی حرفه‌ای در رابطه با آرای صادره استقبال می‌کند و نباید بی سند نسبت به آرا، انتقاد کرد.

آملی لاریجانی با تأکید بر اینکه برخورد با جرم باید مرحله آخر باشد، گفت: وقتی خانواده‌ای در مضیقه مالی شدید باشد، ممکن است به سمت جرم سرقت سوق یابند که این مسئله قبل از وقوع جرم باید رسیدگی شود که در این موضوع دولت، نهادهای مرتبط و خیرین می‌توانند ورود کنند.

وی با بیان اینکه یکی از جرائم فعلی، توهین است، اظهارداشت: در رابطه با این جرم نهادهای فرهنگی باید دست به دست هم بدهند تا مسئله پیشگیری از وقوع جرم تحقق یابد.

ایستادگی دستگاه قضا برابر جاسوسان خارجی

آملی لاریجانی با انتقاد از هجمه‌های مطرح شده علیه دستگاه قضایی، گفت: قوه قضائیه در مقابل با جاسوسان دشمنان و تمامی دسیسه‌های آنان ایستاده است و به همین دلیل مورد هجمه بیگانگان قرار می‌گیرد. دشمنان امروز به دلیل ضرباتی که خورده‌اند، نهادهای انقلابی از جمله سپاه پاسداران، شورای نگهبان و قوه قضائیه را مورد هجمه‌های خود قرار می دهند.

بارها اخلاق حرفه‌ای را به قضات گوشزد کردم

رئیس قوه قضائیه در ادامه و در خصوص انتقادهای مطرح شده پیرامون تکریم ارباب رجوع در دستگاه قضا، گفت: تکریم ارباب رجوعی ارزش الهی و اخلاقی دارد و ما باید نسبت به این موضوع توجه کنیم در همین زمنیه قاضی نباید بگوید چون قدرت در اختیارش است، به مردم بد رفتاری کند بارها به قضات و روسای دادگستری موضوع اخلاق حرفه‌ای را تأکید کردم.

وی با بیان اینکه گاهی برخی از این برخوردها به دلیل حجم کاری زیاد است گفت: البته این موضوع توجیه مناسبی نیست.

ضرورت اجرای طرح وکیل خانواده

وی با یادآوری پیشنهاد اجرای طرح وکیل خانواده گفت: وکیل بیکار در کشور زیاد است از سویی دیگر بسیاری از افراد به دلیل عدم آگاهی از مسائل حقوقی دچار مشکل می‌شود که این طرح می‌تواند بسیاری از مشکلات را رفع کند. اگر افراد در روابط مالی خود علم به قانون داشته باشد، مشکلات حقوقی برایش پیش نمی‌آید به همین منظور موضوع استقاده از وکلای سالم باید مورد توجه قرار گیرد.

آملی لاریجانی با انتقاد از اینکه گاهی فعالیت کارچاق کن‌ها، علت هجمه به دستگاه قضایی است، گفت: گاهی این افراد که خود را منسوب به قوه قضائیه می‌کنند، مشکلات فراوانی ایجاد می‌کنند که در همین زمینه قوه قضائیه به موضوع کارچاق کن‌ها بیش از پیش ورود کرده است.

توصیه به رؤسای سایر قوا

رئیس قوه قضائیه در ادامه در خصوص ضرورت همکاری سران قوا طبق تاکیدات رهبری، گفت: امروز مشکلاتی در کشور مطرح است که همکاری هر چه بیشتر قوا را می‌طلبد. اگر هر کدام کارخود را انجام دهیم و دست‌اندازی‌هایی را نداشته باشیم، بسیاری از مشکلات حل می‌شود.

نمی‌توان گفت رئیس دستگاه قضا، حرف سیاسی نزند/توصیه به سران قوا
انتشار : ۱۵ تیر ۱۳۹۶

هر چه می‌توانید روی موشک کار کنید/ دشمن باید سیلی بخورد


حضرت آیت‌الله خامنه‌ای ساعاتی پس از یورش موشکی به مراکز تجمع داعش در دیداری صمیمانه با فرماندهان سپاه تاکید کردند: هر چه می‌توانید روی موشک کار کنید؛ ببینید دشمن چقدر روی موشک حساس است.

به گزارش خبرگزاری مهر، ساعاتی پس از یورش غرورآفرین موشکی سپاه پاسداران به مراکز تجمع داعش در دیرالزور سوریه، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی در دیداری صمیمانه با جمعی از سرداران و فرماندهان سپاه، با قدردانی از تلاش‌های سپاه در عرصه‌ی موشکی فرمودند: «کارتان خیلی عالی بود، خداوند از شماها قبول کند. این، عبادت ماه رمضان است.»

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: «هر چه می‌توانید روی موشک کار کنید؛ ببینید دشمن چقدر روی موشک حساس است، پس بدانید که چقدر کارتان مهم است.»

ایشان گفتند: «همگی می‌توانید و تا می‌توانید و امکان دارید کار کنید؛ دشمن باید سیلی بخورد.»

در این دیدار، فرماندهان ضمن ارائه‌ی گزارشی از عملیات موفقیت‌آمیز «لیلةالقدر» تأکید کردند: همان‌طور که حضرت‌عالی درباره‌ی حفظ جان غیر نظامیان دستور داده بودید، در این عملیات با هدایت اطلاعاتی نیروی قدس، فقط مواضع تروریست‌ها هدف قرار گرفت و هیچ یک از مردم و غیر نظامیان آسیب ندیدند.

این دیدار با دعای رهبر انقلاب اسلامی برای حاضران پایان یافت.

هر چه می‌توانید روی موشک کار کنید/ دشمن باید سیلی بخورد
انتشار : ۱۵ تیر ۱۳۹۶

نامه چند چهره برجسته جهان به پوتین و ترامپ در آستانه «جی- ۲۰»


چند چهره برجسته جهان در آستانه برگزاری اجلاس سران گروه- ۲۰ در هامبورگ آلمان با انتشار نامه‌ای سرگشاده از رؤسای جمهور روسیه و آمریکا خواستند تا مخاصمه را کنار بگذارند.

به گزارش خبرگزاری مهر، چند چهره برجسته نظامی، علمی و دیپلماتیک از کشورهای روسیه، فرانسه، آلمان، انگلیس و لهستان با انتشار نامه ای سرگشاده با عنوان «چگونگی مدیریت صلح سرد میان روسیه و غرب» که یک نسخه از آن در اختیار خبرگزاری مهر قرار گرفته است از ولادیمیر پوتین و دونالد ترامپ رؤسای جمهور دوکشور روسیه و آمریکا خواستند تا رویکرد مخاصمه را کنار گذاشته و با یکدیگر همکاری کنند.

بر این اساس، شبکه رهبری اروپا (ELN) با اتخاذ ابتکاری دیپلماتیک به تشکیل «گروه اقدام با محوریت همکاری در اروپائی بزرگتر» نمود و در آستانه برگزاری اجلاس سران گروه ۲۰ موسوم به «جی- ۲۰» در هامبورگ آلمان، با تنظیم نامه ای آن را به رؤسای جمهور دو کشور مذکور ارسال می کنند تا چگونگی مدیریت «صلح سرد» میان مسکو و غرب و نیز کاهش مخاطرات نظامی میان طرفین را به آنها گوشزد نماید.

نام برجستگانی از قبیل «ایگور ایوانف» (Igor S. Ivanov) وزیر خارجه اسبق روسیه، «دس برون» (Des Browne) وزیر دفاع اسبق انگلستان، «ادم دانیل راتفلد» (Adam Daniel Rotfeld) وزیر خارجه پیشین لهستان، «حکمت چتین» (Hikmet Çetin) وزیر خارجه اسبق ترکیه، «مَلکوم ریفکیند» (Malcolm Rifkind) وزیر خارجه و دفاع اسبق انگلیس و ... به عنوان تنظیم کنندگان این نامه مشهود است.

این افراد از سران دو کشور خواسته اند تا از بکارگیری زور علیه یکدیگر خودداری کرده، رویکرد احتیاطی و محدودتری را در قبال آرایش پتانسیل های نظامی توسط همه کشورها در حوزه اروپا- آتلانتیک به کار ببندند و بالاخره از فرصت های موجود به منظور کنترل تسلیحات و اعتمادسازی متقابل بهره گیرند.

امضاء کنندگان نامه مذکور از این رهبران نظامی و سیاسی خواسته اند تا دست کم به صورت ضمنی بر ۴ نکته اساسی زیر توافق کنند.

* درگیری میان روسیه و سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) برنده ای نداشته و نباید به وقوع بپیوندد. همچنین هرگونه تلاش برای دست یابی به اهداف سیاسی با استفاده از تهدید و یا زور بیهوده و بی فایده خواهد بود.

* تلاش ها برای حصول توافق نظامی در اروپا و یا هر یک از مناطق مرتبط از طریق توسعه و یا استقرار سیستم های تسلیحاتی جدید در نهایت رَه به جائی نمی برند؛ چرا که سایر کشورها به مقابله با چنین تحرکاتی خواهند پرداخت.

* مخاطرات شدیدی در روابط بازدارنده‌ی فاقد مدیریت و بدون سازمان دهی وجود دارند که ممکن است به تشدید ناخواسته تنش ها نیز منتهی گردند.

* فقدان یک توافق رضایت بخش دوجانبه در باب تثبیت روابط طرفین دارای تبعات منفی بر اولویت های ملی هر یک از کشورهای متبوع از قبیل رشد اقتصادی و رفاه اجتماعی خواهد بود.

لذا مطابق با ارزیابی اعلام شده، پیشنهادات زیر در این نامه مطرح می شوند:

۱- بررسی تصمیمات ملی درباره داشته های دفاعی و استقرار ادوات جدیدی که موجب تنش هائی در اروپا می شود

۲- رعایت الزامات طرفین در خویشتنداری که در قانون ایجاد روابط ناتو- روسیه نیز آمده است

۳- حفظ و تضمین اجرای کنترل تسلیحات کنونی و توافق پیرامون اعتمادسازی

۴- جستجو برای یافتن فرصت هائی پیرامون توافقاتی در خصوص کنترل تسلیحات

۵- آغاز گفتگوهای کارشناسی جامع درباره شرایط ثبات راهبردی در اروپا

در پایان این نامه، امضاء کنندگان تصریح کردند که فراتر از تثبیت روابط متخاصمانه کنونی، اجرای رایزنی هائی منظم درباره آینده نظم امنیتی در اروپا در طولانی مدت باید به عنوان اولویت مورد توجه قرار گیرد.

نامه چند چهره برجسته جهان به پوتین و ترامپ در آستانه «جی- ۲۰»
انتشار : ۱۵ تیر ۱۳۹۶

کتاب هایی که باید خواند؛ معرفی ۲۴ کتاب جذاب و ارزشمند


. بادبادک‌باز نوشته‌ی خالد حسینی

خالد حسینی «بادبادک‌باز» را زمانی می‌نویسد که کشور افغانستان یک جوّ سیاسی متغیر را از دهه‌‌ی ۱۹۷۰ تا حملات ۱۱ سپتامبر و پس از آن تجربه کرده است. بادبادک‌باز داستانِ عجیب و پیچیده‌ی دوستی میان امیر (پسر یک تاجر ثروتمند) و حسن (پسر خدمت‌کارِ پدر امیر) است تا زمانی که اختلافات فرهنگی و طبقاتی و آشفتگی‌های جنگ آن دو را از هم جدا می‌کند. حسینی سرزمین مادری‌اش را طوری برای‌مان زنده می‌کند که پس از حملات ۱۱ سپتامبر، رسانه‌های خبری هرگز نتوانستند این حقایق را بازگو کنند. او زندگی مردم عادی را به ما نشان می‌دهد که مانند ما غذا می‌خورند، می‌خوابند، عبادت می‌کنند، عاشق می‌شوند و به دنبال رؤیاهای خود هستند. این داستان روایت‌گر رازهای سربه‌مُهر، عشق پایدارِ دوستی و قدرت دگرگون‌کننده‌ی بخشش است.

۲. ستاره‌ها را بشمار نوشته‌ی لوئیس لوری

ستاره هارا بشمار - کتاب هایی که باید خواند

این رمان که در سال ۱۹۹۰ برنده‌ی مدال نیوبِری (Newbery-نخستین جایزه‌ی ادبی کتاب کودکان در دنیا) شد، داستانِ آن‌ماری یوهانسِن (یک دختر ده ساله‌ی دانمارکی) و بهترین دوستش اِلِن است که در دوران جنگ جهانی دوم در شهر کپنهاگ زندگی می‌کنند. وقتی نازی‌ها شروع به جمع‌آوری نام و آدرس یهودی‌ها می‌کنند و ترسِ فرستاده شدن به اردوگاه‌های اقامت اجباری را به جان همه‌ی یهودی‌ها می‌اندازند، آن‌ماری و خانواده‌اش تصمیم می‌گیرند از خانواده‌‌‌ی اِلِن و هزاران یهودی دیگر محافظت کنند. رمان لوری یادآور این حقیقت است که تفاوت‌های فرهنگی و مذهبی، دوستان واقعی را از هم جدا نمی‌کند و عشق همواره بر نفرت چیره خواهد شد.

۳. غرور و تعصب نوشته‌ی جِین آستین

این جمله‌ی نخست رمان «غرور و تعصب» از به‌یادماندنی‌ترین جملات نخست رمان‌های کلاسیک است: «صغیر و کبیر فرض‌شان این است که مرد مجردِ پول‌و‌پَله‌دار قاعدتا زن می‌خواهد» با این‌ حال، معروف‌ترین اثر جین آستین چیزی بیش از یک کُمدی رفتار درباره‌ی بازار ازدواج و شگردهای نفوذ به طبقه‌ی اشراف در انگلستانِ قرن نوزدهم است. غرور و تعصب همچنان یکی از ماندگارترین آثار در ادبیات انگلستان محسوب می‌شود. صرف‌نظر از لذتی که از تماشای جرقه‌های عشق بین الیزابت بِنِت و آقای دارسی می‌بریم، دلیل مهمِ علاقه‌ی خوانندگان به این اثر، توصیف صادقانه‌ی آستین از شخصیت انسان با همه‌ی زشتی‌ها و زیبایی‌هایش است. کتاب غرور و تعصب، درسِ غلبه بر اختلافات شخصیتی و طبقاتی، درسِ سخت‌نگرفتن زندگی و درسِ عشق به معشوق با همه‌ی خوبی‌ها و بدی‌هایش را به ما یادآور می‌شود.

۴. بیگانگان نوشته‌ی اس.ای.هینتون

بیگانگان - کتاب هایی که باید خواند

هینتون این رمان را زمانی که فقط شانزده سال داشت و از خواندن رمان‌های پوچِ عاشقانه خسته شده بود به نگارش درآورد. او به‌ دنبال داستانی درباره‌ی حقایق تلخ زندگی نوجوانان در اواسط قرن بیستم آمریکا بود و از آنجا که چنین داستان‌هایی وجود نداشت، خودش شروع به نوشتن کرد. این رمان که برنده‌ی چندین جایزه از بخش رمان بزرگ‌سالان جوان شده است، از نگاهِ پونی‌بوی کِرتیسِ یتیم، داستان گروهی از پسران خشن خیابانی را روایت می‌کند که در یکی از شهرهای ایالت اوکلاهاما زندگی می‌‌کنند و در تقلا برای زنده‌ ماندن هستند، اما در بحبوحه‌ی خشونت، فشار هم‌سالان و خانواده‌های ازهم‌گسیخته‌شان، هوای همدیگر را دارند. این رمان یادآور این است که بزرگ شدن هرگز آسان نیست و درد، از دست دادن، دوستی و عشق تجربیاتی هستند که مرزهای اقتصادی-اجتماعی را هم ایجاد می‌کنند و هم از میان می‌برند.


مقاله مرتبط: چطور کتاب‌های قطور را تا انتها بخوانیم؟

۵. زنان کوچک نوشته‌ی لوئیزا مِی اَلکات

«زنان کوچک» با فهرستی از شخصیت‌های به‌یادماندنی، ما را به خانه‌ی گرم و راحتِ یک خانواده‌ی آمریکایی در قرن نوزدهم دعوت می‌کند. هر خواننده‌ای می‌تواند ویژگی‌های خودش را در یکی از شخصیت‌های این داستان پیدا کند، مثلا اخلاق جو، غرور مِگ، شیطنت‌های اِیمی یا کم‌رویی بِت. این رمان داستانِ بزرگ شدن چهار خواهر (دختران مارچ) از نوجوانی تا بزرگ‌سالی در دوران جنگ داخلی آمریکاست. آنها در کنار هم با حقایق تلخ زندگی از قبیل فقر، بیماری و مرگ روبه‌رو می‌شوند و می‌آموزند که چگونه با وجود همه‌ی این تلخی‌ها دست از رؤیاپردازی، عشق‌ورزی و لبخند برندارند. زنان کوچک، یک رمان گیرا و جاودان درباره‌ی اهمیت خانواده و نعمتِ تنها نبودن است.

۶. تار شارلوت نوشته‌ی ای.بی.وایت

تار شارلوت - کتاب هایی که باید خواند

می‌خواهم حال‌وهوای‌تان را عوض کنم و رمانی را درباره‌ی حیوانات سخن‌گو به شما معرفی کنم. کیست که عاشق چنین رمانی نشود؟ این رمان کودک که بزرگ‌سالان را نیز مجذوب خود کرده است، برنده‌ی مدال لائورا اینگالز وایلدر (Laura Ingalls Wilder) شده است. رمان «تار شارلوت» که درباره‌ی خوکی به‌ نام ویلبِر و رفقایش شارلوت عنکبوت و تِمپلِتون موش است، در‌های تخیل را با سرعت به روی ما باز می‌گشاید و کاری می‌کند که از خودمان بپرسیم دنیا چگونه بود اگر حیوانات سخن می‌گفتند؟ این رمان ما را با پرسش‌های جدی‌تری هم مواجه می‌کند: اگر حیوانات می‌توانستند سخن بگویند، ما با آنها چگونه رفتار می‌کردیم؟ اگر حیوانات می‌توانستند از ترس‌ها و شادی‌هایشان بگویند، آیا بشر منصفانه‌تر با آنها رفتار می‌کرد؟ این رمان یادآور زیبایی‌های طبیعت، چرخه‌ی زندگی و اهمیتِ فراموش نکردن جایگاه و ارزش همه‌ی مخلوقات زمین است.


مقاله مرتبط: ۴۲ راه برای اینکه به شخص بهتری تبدیل شوید

۷. کتاب‌خوان نوشته‌ی برنهارد شلینک

داستان رمان در اواخر قرن بیستم در آلمان اتفاق می‌افتد. این رمان توسط رابطه‌ی عجیب یک پسر ۱۵ ساله به‌ نام مایکل بِرگ با یک زن ۳۶ ساله‌ی بی‌سواد به‌ نام هانا اشمیت، اپراتور تراموا (واگن برقی) و نگهبان سابق زندان آشویتس، به‌نحو جسورانه‌ای خواننده را با جنایت‌های آلمان نازی در جریان هولوکاست مواجه می‌کند. همان‌طور که مایکل خواندن را به هانا می‌آموزد، هانا نیز شخصیت انسان‌ها را به مایکل می‌شناساند و او رفته‌رفته اختلافات جزئی میان خوبی و شرارت و عواقب تصمیمات فردی را یاد می‌گیرد. «کتاب‌خوان» روایت‌گر گناه فردی و ملی، عواقب رازداری و قدرت رستگاری است.

۸. جِین ایر نوشته‌ی شارلوت برونته

جین ایر - کتاب‌هایی که باید خواند

رمان کلاسیک برونته داستانِ کشمکش‌های یک دختر جوان برای یافتن جایگاهش در دنیایی پُر از رنج و سختی است. «جین اِیر» فراز و نشیب‌های زیادی را تجربه می‌کند، از رنجی که به‌ عنوان یک دخترک یتیم در خانه‌ی عمه‌اش متحمل می‌شود و شرایط اسفناک زندگی‌اش در مدرسه‌ی لوُوود تا زمانی‌ که به عنوان معلم سرخانه در تورنفیلد هال (خانه‌ی آقای راچِستِر مرموز و جذاب) استخدام و با رازهای سیاهی مواجه می‌شود. جِین با اراده‌ی قوی و انعطاف‌پذیری بالا در جست‌وجوی استقلالی است که انگلستان ویکتوریایی از زنان دریغ کرده است. داستان او سرمشق جاودانی از اراده‌ی یک زن در انتخاب مسیر زندگی‌اش به‌‌رغمِ سختی‌ها و استهزاء دیگران است.

۹. پایان رابطه نوشته‌ی گراهام گرین

«پایان رابطه» سرشار از حقایق باارزشی است که شاید بخواهید بلادرنگ آنها را تجربه کنید، اما باید یاد بگیرید که صبور باشید. این رمان داستانِ رابطه‌ی کوتاه اما سرنوشت‌ساز بین موریس بِندریکس و سارا مایلز است. وقایع داستان تاحدی در آشوب‌ جنگ جهانی دوم رخ می‌دهد و از این‌رو کشمکش‌های فردی بر سر عشق، نفرت، احساس گناه و جست‌وجوی حقیقت و رستگاری همگی تأثرانگیز هستند. داستان موریس و سارا یادآور این حقیقت است که کارهایی که از سرِ عشق انجام می‌دهیم ‌می‌تواند به‌طور اجتناب‌ناپذیری بر سرنوشت ما اثر بگذارد و زندگی‌مان را به سفری آمیخته با لذت‌ و خطر مبدل سازد. عشق شاید همیشه پایدار و ابدی نباشد، اما درس‌هایی که به ما می‌آموزد ابدی هستند.

۱۰. کشتن مرغ مقلد نوشته‌ی هارپر لی

کشتن مرغ مقلد - کتاب‌هایی که باید خواند

پس از اعلام انتشار رمانِ دیگری از هارپر لی که پیش از رمان «کشتن مرغ مقلد» نوشته شده است، این رمان توجه زیادی را به خود جلب کرده است. بنابراین حتی اگر این رمان را قبلا خوانده‌اید، الان زمان خوبی برای بازخوانی آن است. داستان از زبان اسکات فینچ شش ساله روایت می‌شود و درباره‌ی متهم کردن جوان سیاه‌پوستی به‌ نام تام رابینسون به جرم تجاوز به یک زن سفیدپوست است. این بحران شهر آلاباما را به‌هم می‌ریزد. اَتیکِس فینچ (پدر اسکات) وکیل منصوب‌شده‌ی رابینسون است. رمان که به‌ تناوب طنزآمیز و به‌شدت صادقانه است با نگاهی انتقادآمیز به مسائل اجتماعی نظیر سیاست‌های طبقاتی، نژادی و جنسی و گاهی به بی‌عدالتی‌های عجیب‌وغریبِ نظام حقوقی آمریکا می‌پردازد.


مقاله مرتبط: ۴۳ عادت ساده که زندگی‌تان را بهبود می‌بخشد

۱۱. هری پاتر و سنگ جادو نوشته‌ی جِی.کِی. رولینگ

حتما تمام کتاب‌های هری‌ پاتر را خوانده‌اید، اما پیشنهاد می‌کنم این رمان نخست از سری هفت‌تایی کتاب‌های هری پاتر را دوباره بخوانید. دنیای جادوگری هری پاتر هم کودکان و هم بزرگ‌سالان را مجذوب خود کرده است. داستان پسر یتیمی که کودکی سخت و غمناکی را پشت سر می‌گذارد و بعد از وقایعی متوجه می‌شود که جادوگر است. این رمان جایگاه بالایی در فهرست‌ کتاب‌های برتر دارد. داستانِ رمان درسِ عشق جاودان دوستی، درد فقدان و پیروزی خوبی‌ بر بدی‌ را به ما می‌آموزد و گویای این حقیقت است که گاهی‌ اوقات سخت‌ترین نبردهای ما، نبرد ما با خودمان است.

۱۲. باغ سرّی نوشته‌ی فرانسیس هاجسون بِرنِت

باغ سرّی - کتاب‌هایی که باید خواند

این رمان محبوب درباره‌ی مِری لِنوکس کوچک است که پدر و مادرش را در اثر بیماری وبا از دست می‌دهد و حالا در خانه‌ی اربابیِ عموی خود در انگلستان زندگی می‌کند. «باغ سرّی» یک اثر کلاسیک جاودان درباره‌ی زیبایی‌های طبیعت، قدرت شفابخش عشق و ایمان به سحر و جادوست. هم‌زمان با گرم شدن قلب کوچک و سرد مری با درخشش آفتاب یورکشایر (Yorkshire) و دوست شدن با کالین پسرعموی معلولش، دیکِن برادر خدمت‌کار خانه و موجودات مهربان دیگر در باغ سرّی، خواننده نیز شریک خنده‌ها و گریه‌های مری می‌شود و با او عشق، اعتماد کردن و پذیرفتن چالش‌های دنیای پیرامون را می‌آموزد.

۱۳. شیر، جادوگر و کمد نوشته‌ی سی.اِس. لوئیس

وقتی پیتر، سوزان، اِدموند و لوسی بی‌سروصدا وارد سرزمین جادویی نارنیا می‌شوند، دوستی با حیوانات سخن‌گو و جنگیدن با جادوگر سفید، آنها را با پیوندهای خانوادگی و ارزش شجاعت بیشتر آشنا می‌کند. این رمان فقط داستانِ دنیایی نیست که در تکه‌ای از اثاثیه‌ی قدیمی خانه مخفی شده باشد. این رمان دربار‌ه‌ی بی‌حدومرز بودنِ قدرت تخیل انسان است. داستان در پس‌زمینه‌ی جنگ جهانی دوم در انگلستان رخ می‌دهد و سرزمین نارنیا نمایان‌گر امید ابدی به آینده‌ا‌ی بهتر و روشن‌تر است.

۱۴. آن در گرین گیبلز نوشته‌ی اِل.اِم. مونتگومِری

آن در گرین گیبلز - کتاب‌هایی که باید خواند

وقتی دختر یازده‌ ساله‌ی یتیمی به‌ نام آن شِرلی زندگی جدید خود را با خواهر و برادر میان‌سالی به‌نام‌های مَتیو و ماریلا کاتبِرت آغاز می‌کند، بعد از گذشت مدتی متوجه می‌شود به‌ اشتباه به خانه‌ی آنها فرستاده شده است، چون آنها درخواست کرده بودند پسری را به فرزندی قبول کنند. با اینکه این واقعیت در آغاز آن‌ شرلی را دچار ترس می‌کند که مبادا خانواده‌ی جدیدش او را طرد کنند و علاقه‌ای به او نداشته باشند، اما درنهایت تخیل پُرشور و قوی و قلب مهربان آن شرلی، نظر مساعد همه‌ی کسانی را که به‌نوعی با او برخورد می‌کنند، جلب می‌کند. این رمان، داستانِ دل‌پذیر عشق و دوستی و یادآور این حقیقت است گاهی‌ اوقات نرسیدن به برخی از آرزوها بهترین اتفاقی است که می‌تواند برای ما بیفتد.

۱۵. دختری که از آسمان افتاد نوشته‌ی هایدی دورو

داستانِ رمان درباره‌ی راشل، دختر یک مادر دانمارکی و یک پدر سیاه‌پوست است. وقتی راشل، مادر و برادر کوچک‌ترش از یک آپارتمان نُه طبقه سقوط می‌کنند، فقط راشل زنده می‌ماند. پس از این اتفاق دل‌خراش، مادربزرگ سیاه‌پوست راشل او را به خانه‌ی خودش در محله‌‌ای می‌برد که اکثر مردم سفیدپوست هستند. راشل با پوست گندمگون و چشمان آبی با این چالش روبه‌رو می‌شود که معنای دورگه بودن را در دنیای سیاه و سفید پیرامونش درک کند. این رمان ساختار فرهنگی نژادپرستی را در آمریکا زیر سؤال می‌برد و ما را با تعصبات‌ خودمان مواجه می‌کند.

۱۶. دفتر خاطرات بریجت جونز نوشته‌ی هلن فیلدینگ

دفتر خاطرات بریجت جونز - کتاب‌هایی که باید خواند

شخصیت بریجت جونز از نخستین ظهورش در سال ۱۹۹۶ تاکنون، نماد فمینیسم برای تمام زنان دنیا از انگلستان تا ژاپن بوده است. خاطرات خودتخریب‌گرانه و صادقانه‌ی او درباره‌ی شکست‌هایش در دوستی با مردان، مبارزاتش با چاقی و تمایلش به استقلال فردی و مالی برای خوانندگان بسیار ملموس است، زیرا اکثر افراد خاطرات او را در برهه‌ای از زندگی‌شان تجربه کرده‌اند. رمان شادی‌بخش و فُکاهی فیلدینگ تفسیرِ خنده‌دار اما منتقدانه‌ای از معنا و مفهوم زن بودن در دنیای کنونی است و به‌یاد زنان (و البته مردان) می‌اندازد که فمینیسم بیشتر بر روی پای خود ایستادن و خوددوستی تأکید می‌کند.

۱۷. کلبه‌ی عمو تام نوشته‌ی هِریت بیچِر اِستو

رمان معروف «کلبه‌ی عمو تام» سند محکومیت سیاسی آمریکا در دوران برده‌داری است. اِستو داستان چندین برده را در هم می‌بافد، از اِلیزای خشمگین گرفته که از هیچ تلاشی برای جلوگیری از فروخته شدن پسرش دریغ نمی‌کند تا عمو تامِ مهربان و فروتنی که با خون‌سردی و ملایمت سختی‌های زندگی را متحمل می‌شود و در نهایت صداقت برای اربابانش کار می‌کند. برای تام، آزادیِ روحی به‌اندازه‌ی آزادی جسمی اهمیت دارد. این رمان درباره‌ی استقامت روحیه‌ی انسان و تعهد اخلاقی به جنگیدن در راه راستی است.

۱۸. حباب شیشه نوشته‌ی سیلویا پلات

«حباب شیشه» رمان واقع‌گرایانه‌ی بی‌نظیری بر اساس زندگی خود پلات است و داستان اِستر گرین‌وود، زن جوان بااستعدادی است که دوره‌ی کارآموزی خود را در یک مجله‌‌ی بزرگ نیویورکی در فصل تابستان آغاز می‌کند، اما درمی‌یابد که سبک زندگی نیویورکی نه‌تنها جذاب نیست، بلکه ترسناک و گیج‌کننده است. حباب شیشه که برگرفته از کشمکش‌های خود پلات با افسردگی است، نگاه درستی به روان انسان دارد و نور تازه‌ای را بر واقعیت‌های بیماری روانی می‌تاباند.


مقاله مرتبط: ۱۸ عادت مخربی که همین امروز باید آنها را ترک کنید

۱۹. ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب نوشته‌ی لوئیس کارول

ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب - کتاب‌هایی که باید خواند

این اثر کلاسیک از ژانر ادبیات کودک عصر ویکتوریایی، داستان دختری به‌ نام آلیس است که پس از دنبال کردن یک خرگوش سفید تا لانه‌اش، وارد دنیای عجیب‌وغریب سحر و جادو می‌شود. با گشودن این رمان از لانه‌ی زبان‌زد این خرگوش وارد دنیای حیوانات سخن‌گو و قارچ‌های جادویی می‌‌شوید که آلیس با گاز زدن هر یک از طرفین آنها، بزرگ یا کوچک می‌شود. این رمان با مرزهای نامشخص میان دنیای واقعی و خیالی، کودکان و بزرگ‌سالان را به یک اندازه به شوق‌وذوق آورده است.

۲۰. تصویر دوریان گرِی نوشته‌ی اسکار وایلد

در این رمان، شخصیت عنوان داستان یعنی دوریان گری موضوع پُرتره‌‌ی نقاشی به‌ نام باسیل هالوارد است که شیفته‌ی زیبایی دوریان شده است. دوریان با دانستنِ اینکه جوانی‌ و زیبایی‌اش در نهایت افول خواهد کرد، آرزو می‌کند روحش را در عوض زیبایی و جوانی بفروشد و این آرزویش برآورده می‌شود. به مرور که بر زیبایی دوریان افزوده می‌شود، نقاشی پرتره‌ی او به‌طور اسرارآمیزی روزبه‌روز کریه‌تر می‌شود. این رمان با توصیفات به‌یادماندنی و دقت پدیدآورنده‌اش، ما را به چالش وامی‌دارد تا به درون خویش نگاهی بیندازیم و جنبه‌های تاریک‌تر ذات بشر و نبرد همیشگی‌‌ میان خیر و شرّ را بشناسیم.

۲۱. قتل در قطار سریع‌السیر شرق نوشته‌ی آگاتا کریستی

در یکی از گیراترین داستان‌های پلیسی-جنایی کریستی، قطار لوکس سریع‌السیر شرق در دل تاریکی در مقابل کوهی از برف که راه قطار را سد کرده است، متوقف می‌شود و صبح روز بعد، جسد یکی از مسافران قطار را در حالی که با ۱۲ ضربه‌ی چاقو به قتل رسیده است پیدا می‌کنند. همه‌ی مسافران قطار می‌توانند قاتل او باشند و به‌واسطه‌ی بوران شدید، احتمال اینکه حمله از بیرون قطار صورت گرفته باشد، بسیار بعید است. با شروع تحقیقات هرکول پوآرو، داستان پیچیده‌ای حول مقتول شکل می‌گیرد، زیرا این‌طور که برملا می‌شود همه‌ی مسافران با او ارتباط داشته‌اند. آگاتا کریستی با علاقه‌ی همیشگی‌اش به موضوع روابط پنهانی، ما را با معمایی مواجه می‌سازد که مرزهای بین عدالت حقوقی و اخلاقی را مبهم می‌کند و به چالش می‌کشد تا از خودمان بپرسیم که چه زمانی موجّه است قانون را به دست خودمان اجرا کنیم یا اصلا این کار درست است یا خیر.

۲۲. شازده کوچولو نوشته‌ی آنتوان دو سنت اگزوپری

شازده کوچولو - کتاب‌هایی که باید خواند

این کتاب فرانسوی که به بیش از ۲۵۰ زبان و گویش جهان ترجمه شده است، داستان پسربچه‌ای را روایت می‌کند که پس از مدتی زندگی کردن در یک اخترک، تصمیم می‌گیرد خانه‌اش را برای کشف اخترک‌های دیگر و شناخت بیشتر انسان‌ها ترک کند. شازده کوچولو در سفرهایش با شخصیت‌های عجیب و جذابی از جمله پادشاهی تنها، روباهی رام‌نشده و دائم‌الخمری که مست می‌کند تا شرمساری دائم‌الخمر بودنش را فراموش کند، آشنا می‌شود. این رمان تمثیلی از حماقت انسان و تمایلش به خودتخریبی از طریق خشونت و همین‌طور داستان دل‌پذیری از قدرت دگرگون‌کننده‌ی دوستی و اعتماد است.

۲۳. خطای ستارگان بخت ما نوشته‌ی جان گرین

«خطای ستارگان بخت ما» (یا بخت پریشان)، داستان گیرا و تأثرانگیزی است که تجربیات نوجوانی به‌ نام هِیزِل و سایر کسانی را که مانند او به سرطان مبتلا هستند، نقل می‌کند. شخصیت‌های داستان، ترس‌ها و شادی‌هایشان را به اشتراک می‌گذارند و خواننده را متوجهِ بی‌ثباتی زندگی می‌کنند. گرین سختی‌های یک بیماری علاج‌ناپذیر را با ظرافت و صحّت شگفت‌آوری روایت می‌کند و به ما می‌آموزد که عشق، دوستی و ایمان ماورایِ همه چیز حتی خودِ مرگ هستند.

۲۴. جادوگر شهر اوز نوشته‌ی اِل. فرانک بام

جادوگر شهر اوز - کتاب‌هایی که باید خواند

این رمان کلاسیکِ ماجراجویانه و جادویی، داستانِ اتفاقاتی است که برای دوروتی گِیل رخ می‌دهد. روزی دوروتی و سگش توتو گرفتار تندباد می‌شوند و باد آنها را از مزرعه‌شان در کانزاس به آسمان و سرزمینی به‌ نام اوز می‌برد، جایی‌ که دوروتی با شخصیت‌های رنگارنگی از جمله مترسک، مرد آهنی و شیر بزدل آشنا می‌شود. دوروتی به همراه دوستان جدیدش به شهر زمرد سفر می‌کنند تا هریک برای یافتن دانش، عشق، شجاعت و پیدا کردن راه خانه از جادوگر مشهور آن شهر کمک بگیرند. این رمان که با فیلم معروفی به همین نام به کارگردانیِ ویکتور فلمینگ و بازیِ جودی گارلَند در نقش دوروتی جاودان شده است، روایت‌گر داستان دل‌پذیری است درباره‌ی دوستی و شجاعت، شاکر بودن به‌خاطر داشته‌هایمان و اینکه خانه جایی است که قلب شما آنجاست.

انتشار : ۱۴ تیر ۱۳۹۶

تمام حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به "" می باشد

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما